«اگر كهكشان در آسمان، راه كعبه را نشان میدهد، حسین(ع) و اصحاب او در آسمانِ انسانیّت كهكشانی هستند كه راه قبله را مینمایانند».(81) واقعة عاشورا دروازهای از نور است تا مردم به ظلم آباد زندگی دل نبندند و اگر حسین(ع) و اشارههای او در زندگی ما نباشد، خورشیدِ گرما بخش ایمان میمیرد و وای اگر ایمان بمیرد.
شما مقایسه كنید بین كسانی كه واقعاً نور حسین(ع) را دارند، با كسانی كه به هر دلیلی از این نور محرومند. آیا كسانی كه بدون محبّت حسین(ع) بهسر میبرند، میتوانند در عالَم معنا وارد شوند؟ با مختصر اطلاعاتی كه دارم، به نظر میرسد كه حتی در بین هزار نفر از اهل سنّت، یك نفر هم نمیتواند «عالَم معنا» را درست حس كند و شاید از هر ده هزار نفر مردم غیر مسلمان هم یك نفر نتواند «عالَم معنا» را درست حس كند، البته حس كردن غیر از فهمیدن است، و معتقدیم در شیعه، مسئله حس كردن «عالَم معنا» به این كمیها نیست. البته اینطور نیست كه همة شیعیان «عالَم معنا» را حس میكنند، چراكه ورود به دبستان معارف اهلبیت (ع) خیلی تلاش و كوشش میخواهد. آنچه كه سعی داریم عزیزان به خوبی متوجّه شوند این است كه «احساس معنا» یك عالَم و فرهنگی است با حال و هوای خاصی كه در رابطه با خانوادة پیامبر گرامی اسلام بهدست میآید.
شما نظری به عرفای اسلامی بیندازید، حتی عرفای اهل سنّت معترف هستند كه هر چه از این راه به دست آوردهاند مدیون سلسلهای هستند كه به امیرالمومنینعلی(ع) ختم میشود. عارف یعنی كسی كه معنا را حس میكند، ما با عارفان دروغین كاری نداریم، حرف ما این است كه اگر یك عارف واقعی در اهل سنّت باشد - به ادعای خودشان- این احساس معنا را با سر ساییدن مكرر و ممتد در خانواده پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت او به دست آورده است و بحمداللّه شیعه بسیاری از موانع دستیابی به عالمِ معنا را پشت سر گذاشته و وارد این دبستان شده است، حال باید درس بخواند. بسیاری از ما شیعیان قیمت و ارزش حضور در محضر اهلبیت (ع) را نمیشناسیم، شما گفتار برخی از این عرفا را مطالعه كنید، میگوید متوجّه شدم كه اسلام خیلی عزیز است و به همین جهت وارد اسلام شدم ولی تا به اهل بیت نزدیك نشدم، به مطلوبم نرسیدم و این نزدیك شدن به فرهنگ اهلبیت(ع) خود بحث مفصلی دارد كه از این مقال بیرون است،(82) عمده این است كه توحید را بفهمیم آن وقت نور حق خودش را نشان میدهد، آنكه نور حق را شناخت میبیند آن نور كجا هست و كجا نیست.
دیده آن باشد كه باشد شه شناس
تا شناسـد شـاه را در هر لباس
یعنی عالم معنا در یك فرهنگ به نام فرهنگ اهلبیت(ع) جای حقیقی خود را پیدا كرده و اهل بیت صاحب اصلی این مقاماند. شیعه برای اینكه بفهمد چرا شیعه است باید بفهمد كه در این خانواده چه چیزی وجود دارد؟ اگر كسی بگوید «هر كس به كسی نازد، ما هم به علی نازیم» و خدای ناكرده در ورای این حرف یك شعور معنوی نباشد - بلكه احساس گروهی باشد - این فایده ندارد! جانم به قربان این جمله! اما آیا قلبت میفهمد كه «ما هم به علی نازیم» یعنی چه؟ آیا تو احساس عالم معنا را در این خانواده یافتهای و آن را بر قلبت جاری كردهای؟ اصلاً حس معنوی را میشناسی و آن را داری؟ دارایی غیر از دانایی است. شما اگر شیعه نباشید و قرآن بخوانید میتوانید از آن استفاده كنید ولی اینكه قلب شما محل حُكم قرآن شود چیز دیگری است. اعتقاد به این كه قیامت هست، سخت نیست، شیطان هم به خدا گفت: «اَنْظِرْنی اِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ»(83) یعنی خدایا تا قیامت به من فرصت بده، پس شیطان هم میفهمد قیامت هست. ولی فهمیدن این كه قیامت هست، دینداری نیست بلكه دیندانی است. اینكه بدانیم قیامت هست كربلا بهوجود نمیآورد، احدی هم غیر از اهل بیت نمیتواند كربلا را درست كند، برای اینكه اینها در مستی شوق حضرت حق هستند و این مستی غیر از آن چیزی است كه ما بدانیم مثلاً قیامتی هست. امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِیناً» یعنی اگر پردهها كنار رود چیزی به یقین من اضافه نمیشود. ابنابیالحدید معتزلی میگوید كه این حرفها، منحصر به علی(ع) است. منظور او از منحصر كردن به حضرت علیبنابیطالب(ع) شخص خود ایشان نیست، بلكه منحصر به مكتب امامان شیعه است، شیعه یك فرهنگ و مكتب است. این چه نگاهی است كه میتواند بگوید اگر پردهها عقب رود چیز جدیدی نمیبینم. شما از طریق مكتب شیعه و اهلبیت میتوانید به آن طرف میدان دنیا قدم نهید، این مشكل بزرگی است كه گاهی شیعیان به دنبال آن گوهر تشیّع نیستند. قرآن میفرماید مودّت اهل بیت اجر رسالت پیامبر(ص) است. قرآن نفرمود احترام به اهل بیت مزد رسالت است. به عنوان مثال شما اگر بخواهید به بنده احترام بگذارید جلوی پای بنده بلند میشوید اما اگر بخواهید من را دوست داشته باشید از یك طرف من باید دوست داشتنی باشم، از طرف دیگر دل شما باید حركت كند تا من را بپذیرید و به من وصل شود و این هم كار مشكلی است، قرآن فرمود باید به اهل بیت مودّت ورزید. یعنی؛ اگر میخواهی وارد میدان حقیقی دین اسلام شوی باید از خود درآیی و به اهل بیت وصل شوی و این اتصال و یگانگی با محبّت ممكن میشود و داستان محبّت خود سرّ دیگری است!(84) شنیدهاید كه شیعه مكتب عشق است. ولی در این میان اینكه این عشق را خودمان تجربه كنیم چیز دیگری است.