كربلا برای ما به اندازه هوشیاریمان پیام دارد، همچنانكه هر كس به اندازهای كه از خودخواهی آزاد شده باشد و در طلب درجهای برتر از وجود است، از قرآن بهرة بیشتری میگیرد، كربلا و نهضت امامحسین(ع) نیز همینطوراست، چراكه كربلا همچون قرآن بطنها دارد. هر كس رسیده باشد به اینكه نباید به زندگی سرد و محدود و غریزی این دنیا دل ببندد و این سؤال برای او وجود داشته باشد كه «ماورای این زندگی غریزی چه چیزی را باید انتخاب كنم تا زندگیم به پوچی و فرسودگی نیفتد؟ حتماً امام(ع) را به عنوان كسی كه زندگی او را در تمام دوران حیاتش معنی میكند، خواهد شناخت و نمیتواند از امام روی برتابد.
زوایای نگاه به نهضت امامحسین(ع) به اندازه زوایای مقامات روحی و معنوی انسان است. به قول یكی از اندیشمندان: «راستی شمردن موهای تن آدمی آسانتر است یا شمردن احساسها و میلها و آرزوهای او؟»(16) و زوایای كربلا، زوایای نمایش احوالات انسان كامل است. هر كس باید گمشده خودش را در كربلا بیابد، تا خودش را از گمشدگی نجات دهد. اینجاست كه ما نیز از یكی از زوایای كربلا به كربلا مینگریم و آن نگاه به كربلا از زاویه توجّه به فرهنگ اموی و مقابله امام با این فرهنگ است. تا انشاءالله از این طریق به بركتهایی كه لازم است دست یابیم.
در زیارت عاشورا لعنت را اوّل بر كسانی میفرستید كه اوّلین ظلمها را به فرهنگ اهلالبیت كردند. یعنی شناخت فرهنگ امویان برای شناختن نهضت حضرت و شناخت خودمان از دشمن، لازم است. نگاه به شرایطی كه امام در آن شرایط نهضتشان را شروع كردند، نگاه به شرایطی است كه میخواهد انسانیّت هر انسانی را در هر زمانی بدزدد. اگر امروز ما گاهی خود را سرد و بیمحتوا و سرخورده و افسرده مییابیم، ریشهاش را باید در فرهنگی بدانیم كه در آن فرهنگ نشاط روحی فروكش كرده است، و اگر ریشه این سردی و بیثمری را در حیاتمان بشناسیم، دعوت حسینی و نهضت حسینی و شور حسینی بهترین غذای جان ما خواهد شد.