گاهی سؤال میشود كه آیا امام میدانست شهید میشود، یا نمیدانست، و آیا امام برای حكومت رفتند یا نه؟ وقتی كه به عمق حركت امام توجه كنیم میبینیم موضوع نهضت امام بالاتر از اینهاست و باید مسئله را وسیعتر از اینها نگریست. لذا میگوییم:
اگر مردم كوفه خوش استقبال و بد بدرقه هستند، حسین(ع) نیز در بند كوفیان نیست. امام باید بالاخره در آن فضای اموی – رومی، درخشندگی را از جایی آغاز كند، تا چشمهای هدایتطلب، در راه پوچیها نفله نشوند و كوفه و دعوت كوفیان بهانه و نقطة شروع مناسبی بود.
اصلاً تمام حرف ما در این سلسله بحثها همین نكته است كه امام میخواهد انسانها را از پوچیها، در هر زمانی از زمانههای تاریخ بشر نجات دهد. نهضت امام بهعنوان پارهای از اسلام،(39) به وسعت بشریّت است و تكتك انسانها در این نهضت احساس وجود میكنند. مثل امامخمینی(ره) كه همه مردم ایران خودِ گمشدهشان را در او میدیدند، چون ایشان به عنوان حامل نور حسینی، وسعتی به وسعت انسانها داشت، همه خطوط سیاسیِ در خط امام هم ایشان را امام خود احساس میكردند، هر خطی میتواند دلایلی بیاورد و بگوید به این دلایل امام در خط ماست، و اینها در ادعایشان صادق بودند، ولی امام(ره) فقط همه آنچه این خط میگوید نیست، امام بیشتر و وسیعتر از اینهاست این مثال را به این جهت زدم كه شما امامحسین(ع) را در كوفه خلاصه نكنید و یا منحصر به حكومت ننمایید.
اسرار عالم غیب در كربلا نهفته است، نهضت حضرت باید قبل از حضرت آدم بررسی شود.(40) امام دنبال شرایطی است كه درخشندگی خود را بنمایاند تا بشر در زندگی نفله نشود.
لذاست كه امام در مدینه، آری در مدینه، آن وقتی كه نه كوفهای مطرح است و نه دعوت كوفیان و نه نامه مسلمبنعقیل از كوفه بهدست ایشان رسیده، میفرمایند:
«اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اِلاْصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی(صلواةاللهعلیهوآله) اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی واَبی عَلّی بْنِاَبیطالِبٍ، فَمَنْ قَبِلَنی بِقَبُولِ الْحَقَّ فَاللّه اولی بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیّ هذا اَصْبِرُ حَتَّی یَقْضِیاللّه بَیْنی وَبَیْنَالْقَوم، وَ هُوَ خَیْرُالْحاكِمین»(41)
یعنی؛ من برای طغیان و تكبّر و شلوغ كردن خارج نشدم. من میخواهم امّت جدّم را اصلاح كنم و امر به معروف و نهی از منكر كنم، و حق را نشان دهم و باطل را رسوا كنم. هركس مرا به عنوان حق قبول كرد پس خداوند سزاوارتر است به حق، و هركس هم مرا نپذیرفت صبر میكنم تا ببینم خدا چه حكمی میكند.
پس موضوع مشخص است كه یك حركت حساب شده در كار است و امام میداند به كجا میرود و بناست از فرصت پیش آمده برای رساندن پیام، بهترین استفاده را ببرد. پس در یك كلمه نهضت حسین(ع) فوق كوفه و كوفیان است.