همه چیز در دست فرهنگ اموی بود و حسین(ع) در مقابل آن همه آهنگِ تبلیغ یأس، نشان داد كه؛ میشودكاری كرد، و آن كار جز تلاش برای حاكمیّت دین نیست و نفسِ این تلاش، كار است و تحرّك و فعالیت، چه با ماندن و چه با شهید شدن. آنكس كه در این راه تلاش نمود، آن كاری را كرده كه باید بكند و حتماً به آن نتیجهای كه میخواهد برسد، میرسد. یعنی در حكمت حسینی آنچه بر باد رفته است حیلههای معاویه است نه خون حسین(ع). پس نباید هیچگاه در هیچ شرایطی حكمت حسینی را از نظرگاهها دور داشت وگرنه آهنگ اموی رُمی نشاط قلبها را منجمد میكند، و پوچی را به زندگیها میكشاند؛ چون میخواهد همه را به كاری نكردن دعوت كند.
آری گفتیم:
آنهایی كه حكمت حسینی را نمیشناسند آدمهای سرد و دلمرده و مأیوس و گرفتار لگد روزمرّگیهای زندگی و مردة مردة مرده هستند. زنده باد بیرق اباعبدالله(ع) كه حقاً نشاط آفرین است و مرده باد كاخ سبز معاویه كه انسان را منجمد میكند. حال خودتان جای خود را پیدا كنید. تلاش كنید ببینید امامحسین(ع) در چه شرایطی بوده است؟ این خیلی مهم است. فقط به خواندن جملات «فَرَزدق و حاكم مدینه و جعفربنابیطالب» بسنده نكنید،(23) بكوشید آن شرایط را بشناسید و ببینید امامحسین(ع) در آن شرایط چه كار كردند؟ مقداری از عظمت امام و حكمت عالیة آن حضرت در راستای شناخت شرایطی آشكار میشود، كه حضرت در آن شرایط، حركت خود را شروع كردند و آن وقت است كه تكلیف ما بهخوبی روشن میگردد.