تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

معاویه و توهّم بقاء

چنگیز و معاویه هر دو خون‌ریز هستند ولی چنگیز شمشیرش را از رو بسته و از غلاف در آورده است، همه هم این را می‏بینند و می‏دانند. بنابراین نه مردم مشكل دارند كه چنگیز را خون‌ریز ببینند و نه چنگیز امید دارد كه خیلی باقی بماند، چون كه می‏داند یك چنگیزی، چنگیزتر از خودش پیدا می‏شود و او را می‏كُشد، بنابراین دائم شمشیرش را بُرّان و آماده نگه می‏دارد تا شاید كسی بر او نشورد. معاویه هم خون‌ریز است ولی شمشیرش را زیر الفاظ خاصی پنهان كرده است. معاویه در غلاف الفاظِ مقدّس، شمشیری برنده‏تر از شمشیر چنگیز پنهان كرده است. بنابراین می‏بینید یاران امیرالمؤمنین(ع) همچون میثم تمّار، رشید حجری و حجربن‏عدی را می‏كشد ولی فرهنگ عمومی جامعه - به غیر از شیعه- نه تنها مخالفت نمی‏كند بلكه می‏گوید چون اینان با امیرالمؤمنین یعنی معاویه مخالفت كرده‏اند كافر هستند و باید كشته شوند. پس شمشیر معاویه بدتر و خون‌ریزتر است ولی خطری كه برای چنگیز وجود دارد برای معاویه وجود ندارد. یعنی اگر چنگیزی به معاویه حمله كند معاویه او را از پای در می‏آورد. چراكه معاویه هم حیله‌گر است هم شمشیرزن، و دشمن را از پای در می‏آورد. اگر كسی بخواهد معاویه را نقد كند كه تو دروغ می‏گویی و ستم كار هستی، معاویه واژه‏های قرآن و جملات پیامبر(ص) را به كار می‏برد. معاویه می‏خواست با كارهایی كه می‏كند تا ابد بماند، ولی چنگیز می‏دانست تا ابد نمی‏ماند چون شمشیر بُرّان‏تری را بالاخره پیش‌بینی می‏كرد. ولی معاویه آمد حسّ چنگیزی خود را پشت واژه‏های مقدّس دینی پنهان كرد تا به زعم خود برای همیشه بماند، مثل ماندن انبیاء.