تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

روح آزاده چه باید بكند؟

فرهنگ اموی غربی، نوع خاصی از زندگی را به انسان‌‌ها پیشنهاد می‏كند كه تنفس در آن فضا همراه با ذلّت و خواری است، و انسان بودن و آزاده بودن در چنان شرایطی بسیار مشكل است و انسان‌‌های آزاده حیات خود را در هر لحظه در چنان فرهنگی در خطر می‏بینند.
هر لحظه می‏بینید معنی حیات دینی و الهی زیر سؤال می‏رود و حیات پوچ و بی‌محتوای انسان‌‌های لاابالی مورد ستایش قرار می‏گیرد.
اسیر زمین شدن و از آسمان باز ماندن و روزمرّگی را زندگی پنداشتن و در دنیاداری مسابقه گذاشتن، زندان متعفّنی است كه روح‌های آزاده نمی‏توانند آن را بپذیرند، و سرباز زدن از چنین رسومی را در هر زمانه‏ای زندگی می‏شمارند.
اصولاً زندگی حقیقی این است كه نگذاریم عمرمان از آسمان و غیب و ملكوت بریده شود. یعنی انسان‌‌های بزرگ معنی زندگی خودشان را مقاومت در برابر فرهنگی می‏دانند كه می‏خواهد معنی حیات آسمانی را از بین ببرد، و این است كه شعار اصلی حسین(ع) فریاد«هَیْهات مِنَّاالذِّلَّة» بود. یعنی چنین بودنی كه فرهنگ معاویه پیشنهاد و مطرح می‏كند، حیاتی ذلیلانه است و این شعار یعنی آزادی از هر ذلّتی كه ما را از آسمان غیب جدا كند و اسیر زمینِ تاریكِ افسرده بنماید.
در بحث علائم مادّی‌شدن دین از نظر علّامه طباطبائی(ره) عرض كردیم كه اهل‌البیت(ع)‌؛ یعنی معنویت مجسّم در درون حوزه فرهنگی اسلام، وگرنه هر حاكمی كه سركار می‏آمد یك تعداد نخلستان درست می‏كرد و به سر و وضع شهر می‏رسید. ولی اهل‌البیت(ع) یك روح معنوی در كالبد جامعه‏اند، و حكومت اموی كالبد بی روح اسلام است. نهضت حسینی یعنی بقایی همراه با ملكوت، و فعالیت معاویه یعنی بقایی همراه باحیات زمینی صِرف.