تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

كشف اسرار كربلا در گرو شناخت آن

بنده در آن بحث «نگرشی به كربلا با چشم عقل و عاطفه» تلاشم این بود كه بگویم، امام‌حسین(ع) مأمور ساختن این صحنه است و این‌جا می‏گویم كه این صحنه پیام دارد، به این صحنه با دقت نگاه كنید، آن‌قدر نگاه كنید تا به ناگفتنی‏ها یعنی به سِرّالله برسید، اگر می‏خواهید به سرّالله برسید حداقل طلب و آمادگی شما این باشد، تا در كربلا از حركات و سكنات امام(ع) به سرّالله برسید، آن وقت خواهید رسید. در كلام مبارك خود اهل‌بیت (ع) است كه «اَمْرُنا سِرُّ فِی سِرّ»(88) شما سرّالله بخواهید، آن‌ها هم به شما خواهند داد، این‌جاست كه یك قدم از فكر و اندیشه پا را باید بالاتر بگذارید و وارد میدان محبّت شوید و مطمئن باشید برای این‌كه به این میدان وارد شوید خودشان شما را به اشك می‏رسانند، تا این راه را درست‏تر و آسان‏تر طی كنید و ناگفتنی‏ها را در اعمال بیابید.إن‌شاءالله
صحنه كربلا صحنه ظهور حكمت حسینی است، نهضت حسینی، حكمت حسینی است حكمتی كه می‏خواهد انسان را از پوچی و بی خودی و سردی و سرگردانی نجات دهد.
خواهش من این است به این نكته دقت كنید كه نعوذبالله امام‌حسین‏(ع) یك آدم عصبانی نیست كه می‏خواهد یزید را بكشد، حسین(ع) حكیمی است كه می‏خواهد انسان را نجات دهد و در این شرایط برای نجات انسان بهترین كار را انجام داده است و راه محبّت و عشق را كه مغز اسلام است به شور و غلیان آورد. شما این را بدانید كه بدتر از حكومت یزید وجود نخواهد داشت و آنگاه است كه هر كس به جبهه مقابل آن نظر بیندازد می‏تواند به سرّالله برسد، خودش باشد و كربلا. تلاش كنید و تصمیم بگیرید كه به كربلا نگاه كنید تا آرام‌آرام إن‌شاءالله به آن مقامی كه باید و شایسته است برسید. مقامی كه قابل توصیف نیست، ولی قلب انسان آن را درك می‌كند. برای این‌كه منظورم روشن شود مثالی می‏زنم. شما به این نوری كه در این اطاق هست نگاه كنید، چه می‏بینید ؟هیچ چیز نمی‏بینید، اما آیا نور هست یا نیست؟ شما نور را نمی‏بینید اما واقعیّت این است كه نور هست، در خصوص دین نیز موضوع همین‌طور است.
از آیت‌الله‌مطهری(ره) نقل شده كه ایشان گفته‏اند خدمت جناب آقای هاشم حدّاد - از عرفای بزرگ و شاگردِآیت‌الله‌‌قاضی‌طباطبایی- رسیدم، آقای حداد به من فرمود كه: شیخ مرتضی چگونه نماز می‏خوانی؟ گفتم: آقا! روی معانی الفاظ تمركز می‏كنم و حواسم را جمع می‏كنم، آقا فرمودند: پس كی نماز می‏خوانی؟ تو كه معنا می‏خوانی؟ شهید مطهری به آیت‌الله‌حسینی‌تهرانی فرموده بودند، بعد كه از محضر آقا بیرون آمدم، فكر كردم، دیدم كه ایشان راست می‏گویند، راستی پس من كی نماز می‏خوانم؟ من و شما كی نماز می‏خوانیم ؟ اگر تصمیم بگیریم و با فكر نماز بخوانیم، آیا نماز می‏خوانیم؟ من اگر گفتم «الله اكبر»، اگر فكر كنم می‏دانم كه گفته‏ام «الله اكبر»، ولی از این طریق كه با ذات كبریایی الله ارتباط برقرار نمی‏شود، چراكه تصمیم گرفتم تا بگویم «الله اكبر»، پس چكار كنم؟ هیچ، فقط نماز بخوانم، شما از اول جلسه تا حالا در حال گوش دادن به من بودید، آیا دائماً تصمیم می‏گرفتید گوش بدهید یا همین‌طور گوش می‏دادید؟ كربلا خودش، خودش را برای شما روشن می‏كند، شما فقط بگردید كربلا را پیدا كنید، شما بروید رو به سوی خدا بایستید و نماز بخوانید. این كلمات انگشت اشاره است، نه مقصد، شما وقتی در نماز می‏گویید «الله اكبر» دیگر خود را در حضور حس می‏كنید، نه این‌كه در الفاظ مانده باشید. باید برسید به آن مقامی كه وقتی می‏گویید «الله اكبر»، آماده عروج در نماز باشید.
دربارة حالات یكی از عرفا داریم كه می‏گویند آن‌قدر پیر شده بود كه اصلاً نمی‏توانست روی پای خودش بایستد، فقط وقت نماز كه فرا می‏رسید، بلند می‏شد و نماز خود را می‏خواند و پس از آن دوباره روی زمین می‏افتاد، در روز قیامت هم همین‌طور است. یعنی می‏بینیم كه آن نمازهای واقعی كه خوانده‏ایم ما را به جلو می‏برد و آن حرف‌های بیهوده‏ای كه كنار هم نشسته‏ایم و زده‏ایم به ما فشار می‏آورد، اطرافمان را تاریك می‏كند و باز نماز است كه به سراغمان می‏آید و دستمان را می‏گیرد؛ شما إن‏شاءالله در نماز به لطف خدا به جلو می‏روید، در كربلا موضوع همین‌گونه است، كربلا خودش یك حقیقت بزرگ است. مگر این موضوع را در روایات نشنیده‏اید كه قبل از این‌كه واقعة كربلا به وجود آید، وقتی جبرائیل به یاد كربلا می‏افتاد بغض گلویش را می‏گرفت و گریه می‏كرد؟ یا این‌كه ملائكه این ذوات مقدّس غیبی از روزی كه كربلا واقع شد تا قیامت گریه می‏كنند؟ این‌ها یعنی توجّه همه مقامات غیبی متعالی به سوی كربلاست. هر دل زنده‏ای در صحنه كربلا در حال توجّه و اشك و محبّت و شور است و ادامة یك سیر متعالی، و برای همین هم معتقدم زیارت عاشورا یك سیر متعالی است.
پس تأكید ما این است كه كربلا یك حقیقت است و اگر آن را درست بشناسیم و به آن توجه كنیم، اسراری به ما خواهد داد، آن وقت است كه امام خمینی(ره) - بنیان‌گذار جمهوری اسلامی- را به‌خوبی می‏فهمیم چون او شاگرد كربلاست، عظمت این انقلاب هم به كربلایی بودنش است نه به ساخت پارك و میدان! باید تلاش كنید تا كربلایی‏ها را خوب بشناسید در غیر این صورت رهرو كسانی می‏شوید كه پشت به قبله مسلمین كتاب و مقاله می‏نویسند. آری با پشت كردن به قبله مسلمین می‏نویسند. فرهنگ كربلا چشم آدم را به یك دنیای دیگری می‏گشاید و انسان قدرت فهمیدن حق و باطل را به‌دست می‏آورد، كربلا حقیقتی شكست‏ناپذیر است، امام‌خمینی(ره) چه موقع شكست خورد؟ آیا اصلاً شكست برای امام خمینی(ره) معنی می‏دهد؟ چرا شكست برای فرهنگ‌های غیر حسینی معنا می‏دهد ولی برای امام خمینی(ره) معنا نمی‏دهد؟ هر بلایی كه می‏خواستند سر امام (ره) آوردند، زندان و تبعید‌شان كردند، حتی راضی نشدند كه امام در نجف بمانند، با همه این احوال كسی كه كربلایی شد شكست نخواهد خورد. در بحث «كربلا مبارزه با پوچی‏ها» همة حرف این است كه در فرهنگ كربلا كه ظهور حكمت حسینی است، شكست مطلقاً وجود ندارد، چون فرهنگ كربلا، فرهنگ ارتباط با سرّالله است هر چند كه عُبیدالله بن زیادِ بدبخت خودش را پیروز می‏داند و حسین را شكست خورده می‏پندارد، اصلاً در حكمت حسینی شكست وجود ندارد و امید دارم همة ما وارد آن حكمت شویم و به اسرار آن دست پیدا كنیم.
آری! صحنه كربلا، صحنه ظهور حكمت حسینی است حكمتی كه می‏خواهد انسان را از پوچی و سرگردانی نجات دهد، حسین(ع) نیامده است تا صرفاً یزید را بكشد، حسین(ع) حكیمی است كه می‏خواهد انسان را نجات دهد و برای نجات انسان بهترین كاری را كه ممكن بود، انجام داد.
سلام ما بر حسین(ع) و یارانش.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»