تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

غم‌ها و شادی‌های زیبا

من نمی‏دانم آیا در دنیا غیر از اشك بر امام‌حسین(ع) چیزی زیباتر داریم؟ اشكی كه فقط برای حسین(ع) فرو ریزد نه این‌كه یاد كسی بیفتیم و دل بسوزانیم و به اسم امام‌حسین(ع) اشك بریزیم، اگر یك مقدار وقت صرف كنیم و حجاب ها را كم‏كم كنار بزنیم، برای حسین(ع) می‏توان گریه كرد. آیا خوشحالی بالاتر از خوشحالی حاكمیّت فرهنگ حسین(ع) در جامعه داریم؟ اصلاً در فرهنگ حسین‏(ع) غم‏ها و شادی‏ها خیلی نشاط آفرین و زنده هستند. حال نظری به اهل دنیا بیندازید، غصه‏های بیخود، شادی های بیخود، برای چه غصه می‏خورند؟ برای این‌كه او را كمتر تحویل گرفته‏اند. برای چه شاد هستند؟ برای این‌كه ماشین خودشان را عوض كرده‏اند، و مدل این ماشین بالاتر است! آن وقت چرا مدل بالاتر، بهتر است؟ می‏گویند: نمی‏دانیم دیگر با این سؤالات سر به سر ما نگذارید. چرا با تو و در مقابل سؤال تو این‌گونه برخورد می‏كنند؟ برای این‌كه شما شادی های بیخود آن‌ها را نگیرید. و این مسئله از دید بسیاری پنهان می‏ماند، مگر آن كسی كه ملاك انتخابش هنوز بر محور حق و باطل دور زند.
گاهی ما گرفتار یك سلسله چیزهای بیخود می‏شویم، مثلاً، آقا این دولت خوب است. چرا؟ برای این كه دیگر برق نمی‏رود و... مگر حالا كه برق نمی‏رود خوب است؟ یا این‌كه خلیفه دوم خوب است برای این‌كه اسلام را تا پشت فلات تبت توسعه داد و...خوب حالا چرا خوب است؟ حالا مگر این مسلمان‌ها كه توسط كشورگشایی‌های خلیفه دوم مسلمان شدند، به صرف نام مسلمانی خوب‏اند؟ انسان در این افكار و واژه‌های مبهم می‏میرد و پوسیده می‏شود بدون این‌كه حقیقت آن‌ها را بفهمد، خوب دقت كنید، این واژه‏ها هیچ كدام بد نیست، جنگ كردن نه خوب است نه بد، رفاه نه خوب است نه بد، عمده آن است كه بدانید اگر معیاری برای ارزیابی حق و باطل نداشته باشید در واژه‌هایی می‏افتید كه نه خوب هستند و نه بد، و گرفتار پوچی می‏شوید. حالا اگر به این واژه‏ها و موضوعات از دید حق یا باطل‌بودن نگاه كنید، اتفاقاً ممكن است رفاه حق باشد، آن جایی كه برای مسلمانان رفاه فراهم كنید تا بهتر دینداری كنند، نه این كه صرفاً رفاه برایشان فراهم كنید. در آن نگاه می‏بینید كه ناخودآگاه در طول عمرتان گرفتار چیزی شده‏اید كه حق نیست، و نتیجه این می‏شود كه ناگهان می‏بینید با معاویه كنار آمده‏اید! اگر بگویید من این فردی را كه به كار نادرست من ایراد می‏گیرد دیگر دوست ندارم، كم‏كم می‏بینی كه خودی و ناخودی را جابجا گرفته‏ای و با دشمنانتان دوستید و با دوستانتان دشمن هستید.
این‌كه می‏بینید فرهنگ عمومی جامعه با امام‌حسین(ع) همكاری نمی‏كند به این جهت است كه جامعه حق و باطل را گم كرده است و الاّ همه جهان اسلام بی‌شك در آن روز حسین‏(ع) را از یزید بیشتر دوست می‏داشتند ولی قضیه چیز دیگری بود. در این جامعه به جای حق طلبیدن، رفاه طلبیدن حاكم شده بود، مثلاً اگر شما یك چیزی به من بدهید تا من راحت‏تر زندگی كنم، بدم نمی‏آید، ولی قبل از آن باید سؤال كنم كه آیا حق است یا باطل؟ اگر می‏خواهی به من رشوه بدهی باطل است، پس نمی‏خواهم، یعنی در جامعه‏ای كه عنصر رفاه مطلوب اصلی شود و عنصر حق گم شود، معاویه با كیسه‏های سكه رشد خواهد كرد و یزید بر سر كار می‏آید. البته عنصر رفاه در فضای حق و باطل جایگاه خود را دارد. یعنی دولتمردان نظام اسلامی از آن جهت كه تلاش می‏كنند تا برای امت اسلامی فضای آرام و رفاه نسبی فراهم كنند، خاك پایشان را سرمه چشم خواهیم كرد، ولی همواره فرهنگ حق و باطل باید مطرح باشد و از آن غفلت نشود وگرنه در دل این رفاه، باطل جای خود را باز می‏كند و حق گم می‏شود.
انسان‌هایی كه از افق حق چشم بر ندارند چنین انسان هایی را شعار ترقی و توسعه و رفاه و وسعت فتوحات، نمی‏فریبد چون به حق و باطل بودن امور می‏اندیشند و نهضت اباعبدالله(ع) در موقعی كه همه چیز مطرح بود مگر حق و باطل بودن امور، جهت‏ها را به سوی تمییز حق و باطل كشاند تا آنچه پوچ و بی معنی است از چشم‏ها پنهان نماند.