تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

وقتی حركت امام‌(ع) در گذشته متوقف نمی‌شود

نكته دوم این كه حركات ائمه(ع) علاوه بر این‌كه برای همة زمان‌هاست، به فرموده خودشان آن حركات، باطن دارد و باطنش هم باطن دارد. مگر می‏شود حركات ائمه(ع) را بدون تحلیل و تعمّق دید و از آن‌ها گذشت؟ آیا این ظلم به امام معصوم(ع) نیست؟ همان‌طور كه تدبّر نكردن در آیات قرآن، ظلم به قرآن است، همان‌گونه تدبّر و تحلیل نكردن حركات معصومین(ع)، ظلم به معصومین است. پس بدانید كه امام(ع) برای همه زمان‏هاست و بسیاری از حركات‏شان در زمان‌های آینده جلوه‌گر و روشن خواهد شد و امام این را می‏داند و بر همین اساس حركت می‏كند، و اگر حركات و گفتار ائمه(ع) بدون تحلیل و تفسیر ماند در زمان گذشته متوقف می‏شود. و تأكید من این است كه عزیزان به جدّ روی این قسمت دقت بیشتری كنند، یعنی نمی‏شود همین طور یك كلمه و جمله‏ای یا حركتی از امام ببینیم و بگوییم، «همین است» نه آقا باید بگوییم «چرا؟». تلاش كنیم تا فلسفه حركت، رفتار و گفتار امام رابفهمیم شما وقتی آیه شریفه «یَدُاللَّهِ فَوْقَ اَیْدیهِم» - دست خدا فوق دست‌هاست- را می‏خوانید با آیه «لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیءٍ» - خدا شبیه چیزی نیست- تفسیر می‏كنید كه منظور از «دست » در آیة اول، این«دستِ» عادی نیست. در مورد امام معصوم(ع) نیز چنین است. امام، قرآنِ مجسّم است، باید حوصله داشت و جملات و حركات امام را تك‌تك تحلیل نمود.
به تعبیر اساتید بزرگ «كربلای بی تحلیل، اصلاً كربلا نیست» و یا به عبارتی كربلایی كه در آن نگردیم و به باطن سخنان و حركات امام نرسیم، این كربلا نیست، و به اعتبار همین دو نكته است كه بحمدللّه همه شیعیان برای حضرت اباعبدالله(ع) یك ارزش فوق العاده قائل هستند. و با زبان دل می‏گویند ای حسین(ع) تو آمده‏ای در این نیم‌روز عاشورا چه‌چیزی را به ما نشان دهی؟ باطن قضیه چیست؟ من و شما باید تلاش كنیم و بگردیم آن باطن نهضت را پیدا كنیم، آنچه می‏دانیم این است كه حقیقتی در باطن این حركات هست.
این جمله را شما زیاد شنیده‏اید كه پیامبر(ص) در مورد امام‌حسین(ع) می‏فرمایند: «اِنَّ اللهَ تَعالی شاءَ اَنْ یَراكَ قَتیلاً»(112) (ای حسین! خدا می‏خواهد كه تو را كشته ببیند) این جمله را یك انسان معصوم می‏فرماید و امام‌حسین(ع) هم زوایای این جمله را به خوبی می‏فهمد، اگر ما روی این جمله تحلیل نگذاریم، درست به آنچه كه ضد خواسته امام‌حسین(ع) است می‏رسیم و می‏گوییم كه خوب، پس خود خدا خواسته‌ است تا حسین(ع) را كشته ببیند و او هم دارد می‏رود تا كشته شود و خودش را در معركه جنگ می‏اندازد تا شمر سر از بدنش جدا كند، پس در نتیجه اتفاقی نیفتاد، و ما وظیفه‏ای نداریم! اما یك موقع است كه روی این جمله تحلیل می‏گذاریم و آن را به كمك بقیة معارف دین تفسیر می‏كنیم. مگر خدا نمی‏خواهد ما بنده او باشیم و ما را بنده ببیند؟ پس خدا دوست دارد ما بندگی كنیم، دوست دارد تا با اختیار و انتخاب خودمان بندگی را به اوج برسانیم، حالا مگر شهادت اوج بندگی نیست پس ای خدا، من كه می‏خواهم تمام وجودم را در اختیار تو بگذارم، بدن و اسم و رسم و خانواده‏ام را هم می‏خواهم در اختیار تو بگذارم. حالا پیامبر(ص) می‏فرماید: كه ای حسین(ع) خدا می‏خواهد تو را كشته ببیند، این همان معنی بزرگی است كه خدا از ما می‏خواهد. حالا امام‌حسین‏(ع)، امام بنده‏ها است یعنی امامِ بندگی بنده‏هاست و عالی‏ترین نحوه بندگی، شهادت است، چون تا وقتی كه كسی شهید نشود، صداقتش در صحنه نمی‏آید. كی صداقت من و شما روشن می‏شود؟ آن موقعی كه بین مرگ و حیات مانده باشیم و در راه خدا مرگ را انتخاب كنیم، این ثابت كردن صداقت است. پس حسین(ع) این نكته را خوب متوجّه می‏شود كه خدا می‏خواهد بهترین نحوه بندگی را كه شهادت است از حسین ببیند. حالا آیا حسین(ع) تلاش می‏كند تا به بهترین نحوه وظیفه‏اش را انجام دهد !یا این‌كه خیر، یك ارادة جبری است كه خدا می‏خواهد امام‌حسین(ع) كشته شود و تلاش برای كشته نشدن هم فایده‏ای ندارد!
ملاحظه كردید كه اگر روی یك روایت تأمّل نكنیم و تحلیل درستی نداشته باشیم واقعاً مخدّر است و اگر درست دقت كنیم چقدر نور در آن خواهیم دید و ما از طریق حسین‏(ع) یاد گرفتیم كه اگر بخواهیم شهادت حقیقی داشته باشیم، یك الگوی كامل به نام امام‌حسین(ع) داریم.
هیچ‌كس نیست كه در برخی از قسمت‌های زندگانیش به این نتیجه نرسد كه باید برای نجات خود و جامعه‏اش شهید شود. این موضوع فقط مخصوص مسلمان‌ها نیست، ماركسیست‌ها هم می‏گویند گاهی باید برای وطن فدا شد. البته با فكر ماركسیستی شهید شدن، نتیجه‏اش هم به همان اندازه است، یعنی فدای چیزی می‏شوند كه پس از مدتی از بین می‏رود. گورباچفی آمد، پروستوریكا را مطرح كرد، نتیجه‏اش چه شد؟ حضور این همه مردم برای ماركسیسم لنینسیم در نهضت بلشویك‌ها در سال 1917 چه نتیجه‏ای در بر داشت؟ ولی نگاهی به مفاهیم دینی خودمان بیندازیم. در زیارت وارث می‏خوانیم كه‏ ای حسین(ع) تو نتیجه همة پیامبران از آدم تا خاتم(ص) می‏باشی، یعنی این مسیر ماندنی است. ولی در ماركسیسم چنین سیری نداریم. پس امام شهدا به ما یاد می‏دهد آن وقتی كه باید شهید شوید، ماركسیستی شهید نشوید كه نتیجه‏اش پوچی است. «البته نكات ذكر شده به عنوان مثال بود.»
هدف این بود كه بفهمیم اگر بدون باطن و عمق از جملات ائمه بگذریم، این خطرناك خواهد بود، پس این روایت می‏گوید كه حسین(ع) امام شهادت است و اگر شهادتی در جهت شهادت حضرت ابا‌عبدالله(ع) نباشد، شهادت نیست و این‌كه خدا می‏فرماید من می‏خواهم حسین را شهید ببینم یعنی این‌كه همه بشریّت نیاز دارند كه در بعضی از قسمت‌های زندگی‌شان كار بزرگی به نام شهادت انجام دهند و حسین‏(ع) باید امامشان باشد.
این مقدمات برای این بود كه بفهمیم شهادت اباعبدالله(ع) چه نوع شهادتی است و برای درست فهمیدن آن، نیاز به تحلیل داریم. زحمت دارد تا این نوع شهادت را بفهمیم، از خدا باید كمك خواست.
شهادت حضرت با سایر شهادت‌ها خیلی تفاوت دارد، همان طور كه نماز من و شما با نماز معصومین(ع) بسیار تفاوت دارد. حال باید برای رسیدن به آن نماز، تلاش كنیم یا رهایش سازیم؟ باید تلاش كنیم، یعنی نه خودخواه باشیم نه مأیوس، تلاش كنیم تا به آن مقام نزدیك شویم. غیر ممكن است من و شما شهادت حضرت اباعبدالله(ع) را بفهمیم، همان‌طور كه غیرممكن است نماز پیغمبر و ائمه(ع) را بفهمیم، اما آیا به آن نزدیك هم نشویم؟ این جلسات را برای همین می‏گذارند، خودشان كمك كرده‏اند و به ما دستور داده‏اند كه تلاش كنید بفهمید و ما هم به همین امید تلاش می‏كنیم، چراكه می‏دانیم:
گوهری در میان این سنگ اســت

یوسفی در میان این چاه است

پس این كوه قرص خورشید است

زیـر این ابر زهره و ماه اسـت‏

كم‌كم این ابرها كنار می‏رود و كمی از ماه را خواهیم دید، این بهتر از این است كه اصلاً چشمان خود را ببندیم و یك عزاداری بدون سیر در جهت نزدیكی به مقام امام‌حسین(ع) داشته باشیم.