تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

چگونگی نگرش به تاریخ

1- تاریخ یعنی تعیین و تحدیدِ «وقت»، از ریشه «اَرَخَ» و «وَرَخَ» است، و این تعیین وقت یا حضوری است و یا حصولی.
یاد از گذشته در صورتی كه با واسطه باشد «حصولی» است و اگر بی‏واسطه باشد «حضوری» است. پس تاریخ می‏شود «وقت‏یابی» حال یا به صورت حصولی و مفهومی و یا به صورت حضوری و وجودی. یعنی گاهی خبردار می‏شویم كه در گذشته چه گذشت و یا گاهی در آن «وقت» و زمانه خود را حاضر می‏كنیم و با آن «وقت» زندگی می‏كنیم و این نوع وقت‏یابی هر چند نادر است ولی بسیار لازم و مفید است.
2- یاد حادثه كربلا در فرهنگ شیعه، یعنی آن طور كه شیعه با آن روبه‌رو می‏شود، علم حضوری به تاریخ است و به عبارت دیگر كربلا در فرهنگ شیعه، یك تاریخ حضوری است. یعنی شیعه با «وقت‏یابیِ» كربلا، در آن صحنه و وقت حاضر می‏شود. خود را در «وقتِ» اصحاب كربلا قرار می‏دهد و به كمك كاری كه امام‌حسین(ع) در كربلا انجام دادند، شیعه هنر چنین «وقت»یابی را در رویارویی با صحنه كربلا به‌دست آورده است، همچنان‌كه نهضت كربلا به امامت حسین(ع) هنر چنین «وقت‏دهی» را دارد.
3- پس تاریخ «حضوری» بازگشتش به تذكر و به وقت اصیل و زنده است. این است كه گفته می‏شود شیعه در همه دوران تاریخ حیاتش با نهضت كربلا و اصحاب كربلا «هم‏تاریخ» است، یعنی اصلاً فاصله‏ای بین خود و آن حادثه احساس نمی‏كند، و لذا خود را بازیگر آن صحنه می‏یابد و نه تماشاگر، و این خاصیت «وقت» است كه عرفان عملی تلاش دارد انسان را در آن قرار دهد و انسان را از زمان گذشته و آینده آزاد كند و به «وقت» آورد، لذا می‏گوید:
صوفی ابن‏الوقت باشد ای رفیق

نیست فردا گفتن از شرط طریق‏

4- تاریخ حضوری عبارت است از «یاد وقتِ ساحت اقدس» و تاریخ حقیقی همین است و مقصود قرآن از طرح حادثه‏های تاریخی و همچنین هدف اولیاء از نظر به تاریخ، در این نگرش نهفته است. امیرالمومنین به امام‏حسن(علیهماالسلام) در نامه مشهورشان می‏نویسند: طوری در اعمال و افكار و آثار گذشتگان نظر كردم كه یكی از آن‌ها به حساب می‏آیم و گویا با اولین و آخرینشان زندگی كرده‏ام.
5- حال در این مقدمه می‏خواهم خدمت خوانندگان عزیز عرض كنم كه اگر تاریخ توان چنین حضوری را در صحنه‏های گذشته به ما ندهد هر چه می‏خواهد باشد، چیزی نیست، چون آن تاریخ‏نگری و وقت‏یابی نتوانسته است زمان‏ها را در هم ادغام كند و ما را از «زمان ‏فانی» به «زمان‏ باقی» سیر دهد در حالی كه بحمداللّه شیعه عموماً به كربلا با چشمِ «زمان باقی» می‏نگرد همچنان‏كه در نگاه دین - به‌خصوص در قرآن - به حادثه‏های تاریخی همین حضور با بركت مطرح است.(2)
6- اگر در نگاه به كربلا این «هم‏عهدی» و «هم‏وقتی» با امام حاصل نشود، در واقع از كربلا چیزی گفته نشده است و آنچه هم كه گفته شده است كربلا نیست. سلام و صلوات خداوند بر ائمة ‏معصومین ما كه با زیارت‌‌نامه‌هایی كه برای شیعه تدوین كردند و با توصیه به زیارت كردن قبور ائمه، نگذاشتند این نگاه حضوری به كربلا از دست برود.
7- تاریخ حصولی، تاریخ فاقد فكر و ذكر و عزم است و نمی‌تواند عبرت‌آموزی كند و موجب هدایت انسان گردد. به همین جهت هم قرآن به‌عنوان كتاب هدایت بشر، «اساطیرالاولین» نیست بلكه كتاب «ذكر» است و داستان‏هایش توان به حضور بردن انسان را در محضر سنّت‏های الهی دارد و گویا انسان را در حكم یكی از بازیگران آن صحنه قرار می‏دهد و سپس او را در رابطه با آن صحنه به تدبّر وا‌می‌دارد. و كربلا در درون چنین فرهنگی ظهور یافت و یكی از بزرگترین عبرت‌های تاریخی گشت تا هركس، هر روز اندازة خود را در آن آینه به تماشا بنشیند.
8- بشری كه یاد از گذشته را به صورت حضوری از دست بدهد، در امروز هم نمی‏تواند درست زندگی كند و لذا گرفتار اساطیرالاولین می‏شود و همة حادثه‏های گذشته را به صورت قالب‏های مرده می‏بیند و در این حال است كه نسبت انسان با خدا - خدایی كه در همه صحنه‏ها خود را به انسان می‏نمایاند - در همیشه زندگی فراموش می‏شود، چون نگاه «حضوری» به حادثه‌های تاریخی به نگاه «حصولی» تبدیل شده و دیگر انسان در آن حال از «زمان باقی» محروم شده و گرفتار روزمرّگی و زمان فانی است.
9- اگر بپذیریم هر حركتی در تاریخ نیاز به یك مفسّری دارد كه روح و حیات حضوری آن حادثه را تفسیر كند در كربلا باید تفسیر اصلی حادثه را از زبان امام معصوم یعنی امام سجاد و امام باقر و امام صادق(ع) گرفت، انسان‌هایی كه سراسر نگاه قلبشان را جمال و جلال حق پر كرده است. تاریخ‏نویسان تلاش كرده‏اند با زبان علم حصولی كربلا را بنویسند و در واقع كربلا را بمیرانند، ولی امام باقر(ع) با زیارت عاشورا كربلا را از نگاه حصولی نجات دادند و آن را با نگاه حضوری ترسیم فرمودند و لذا از این طریق كربلا نه تنها جزء زندگی هر شیعه می‏شود و نه تنها دیگر طرح كربلا خواب‌كردن و حواله دادن انسان‌ها به حوادث گذشته نیست بلكه در طول قرن‏ها خواب‏ها را، بیداركردن است و این است كه می‏یابیم كربلا نه تنها قصّه گذشته و تاریخ امروز و فردا نیست، بلكه تاریخ پس‏فردای ماست.(3) پس‏فردایی كه هنوز افق‏های حضوری‌اش برای این نسل پیدا نشده و فقط در انتظار فرجِ آن باید در امروز شكیبایی كند.
10- كربلا ریشه‏ای است كه اگر بشر امروز از آن فاصله بگیرد، در عصر مدرنیته تماماً پژمرده می‏شود - مثل بسیاری از ملت‏ها و تمدن‌ها - و این همه امید به پس فردای تاریخ، جهت تفسیر حضوری كربلا است در زیارت عاشورا، و به همین جهت آن زیارت را با سلام آغاز می‏كنی. راستی مگر جز این است كه انسان به كسی سلام می‏كند كه حاضر است؟
11- نگاه حصولی به تاریخ، نگاه به پوستة بی‏جان حوادث گذشته است و چنین نگاهی نمی‏تواند فریادی بر نفس امّاره بشر امروز باشد تا غرور او را بشكند و سنن پروردگار عالم را در پیش روی او حاضر نماید، یعنی با نگاه حصولی به كربلا، كربلایی دیگر به پا نخواهد شد و بشر امروز در رابطه با لاابالیگری خود، خود را همدوش و هم‏سرنوشت با یزید احساس نمی‏كند.
12- نگاه حضوری به تاریخ موجب خوف اِجلال یعنی حیرت و هیبت در مقابل پروردگار و در نتیجه اسقاط اضافات و ترك تعلّقات و تعیّنات موهوم می‏شود، چون خود را همراه و روبه‌رو با حقیقتی جاری در هستی می‏یابد كه باید خود را نسبت به آن حقیقتِ فعّال تنظیم كند و این است شرایطی كه سرانجام، وارستگی و انس به حق را موجب می‏شود.
13- در نگاه حضوری به كربلا یك احساس همدلی و «هم‏وقتی» برای همه انسان‏ها با حضرت‌حسین(ع) و یك تنفّر عمیق نسبت به همه شخصیت‏های جبهه مقابل حاصل می‏شود و انسان‏سازی كربلا از اینجا شروع می‏شود و در نتیجه كربلا خزینه اسرار و ورود در یك زندگی بی‏نهایت معنوی خواهد شد.
14- اكنون بسیاری از اقوام جهان از تاریخ حضوری خود بیرون افتاده‌اند و در تاریخ تجدد جایی برای خود نیافته‌اند. نظر بر حسین(ع) و كربلا، ما را در متن تاریخ بزرگ و هدایتگر خود قرار می‌دهد و گویا حسین(ع) متوجّه این رسالت بزرگ خود بود.
15- تاریخ بسیاری از اقوام، امروزه، نقطة جدا افتاده از زمان است، ولی خود شما به‌خوبی احساس می‌كنید كه كربلا این‌طور نیست و نمی‌گذارد ما از گذشتة خود گسسته شویم، و راه نجات از جدایی تاریخی ملت‌ها را نیز باید از طریق نگاهی كه از كربلا می‌توان گرفت، جستجو كرد تا گذشته و آینده نقاط و لحظات جدا و ناپیوستة زمان تلقی نگردد.
16- مردم برای زندگی و عبرت‌آموزی؛ نیاز به حافظة تاریخی خود دارند و گسستگی از تاریخ گذشته و عدم حضور تاریخی، سخت برای انسان‌ها خطرناك است و برای تحقق چنین حضوری در تاریخ باید در لحظه‌لحظة تاریخ زندگی كرد. و برای زندگی در تاریخ باید در كنار كسانی به‌سر برد كه بتوان به جهت عصمت و علم با آن‌ها اتحاد روحی و قلبی داشته باشیم و كربلا بحمدالله می‌تواند چنین كمكی را به انسان‌ها بكند، وگرنه انسان‌ها در گسستگی تاریخی خود، خود را اتمی تنها و سرگردان در میان انبوه توده‌های انسانی می‌یابند و هیچ پیوندی با گذشتة خود ندارند، لاجرم هیچ پیوندی با امروز خود نمی‌توانند داشته باشند.
17- حافظة تاریخی كه همان تاریخ حضوری است، اگر از میان برود، اشیاء و امور از جای خود خارج می‌شوند و دیگر هیچ‌چیز به هیچ‌جایی و هیچ‌زمانی تعلق ندارد، و در این حال عالَم انسانی به عالَم انتزاعی و غیرحضوری مبدل می‌شود، عالَمی كه مردمان در آن عالَم با اشیاء و امور انتزاعی زندگی می‌كنند.
18- مردم؛ زمانی حافظة تاریخی دارند كه نسبت خود را با گذشته و آینده باز شناسند و به امكان‌های زندگی خود آگاه باشند، و كربلا با به صحنه‌آمدن امام معصومی كه همة رازهای خلقت را می‌شناسد، چنین امكانی را به انسان‌ها می‌دهد. و در سلسله بحث‌های «كربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» سعی در توجه به چنین حضوری است.
19- درست به همان اندازه كه با تاریخِ حصولیِ پادشاهان بیگانه با ما، نمی‌توان زندگی كرد، بدون ‌تاریخ هم نمی‌توان بود. بلكه باید ببینیم تاریخ ما كدام است و ما در كجای تاریخ قرار داریم. چراكه اگر ملتی به بی‌تاریخی دچار شد، در حقیقت از بازی زمان بیرون می‌افتد و به تماشاگری، حسرت‌زده مبدل می‌شود و پیوستن به حسین(ع) شیعه را از تاریخ‌سازترین اقوامِ آینده قرار داده است و یا به تعبیر دیگر شیعه؛ با كربلا آینده‌دارترین ملت‌ها خواهد بود.
20- آری آنچه در مباحث «كربلا مبارزه با پوچی‏ها» در جلو چشم من بوده تقلاّ كردن در چنین نگاهی است به كربلا، و امید فراوان و خواهش شدید دارم كه با تمام وجود با چنین نگاهی در سطور این كتاب سیر كنید. آن وقت آن چه شما را حاصل شد گوارایتان باد و باز سال بعد با حضوری جدید در این سطور سیر كنید، آن وقت آن چه شما را حاصل شد باز گوارایتان باد، و مباداكه نگاه حصولی، نگاه شما شود و یا این‌كه مطالب این كتاب را با حافظه بخوانید و به حافظه بسپارید.
طاهرزاده
سال 1382