تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

كشتن بی‏تهدید

فرهنگ معاویه‏ای تمام اصول جامعه دینی را در هم می‏ریزد و می‏خشكاند و در عین حال كار خود را در ظاهری از انسان دوستی می‏آراید در حالی‌كه انسانیّت را متلاشی می‏كند. بدون این‌كه آب از آب تكان بخورد نظم‏های اصیل انسانی را از بین می‏برد، بدون این‌كه كسی متوجّه شود چه بر سرش آمده، مگر آن كس كه می‏تواند بین حق و باطل تمییز دهد و دغدغه حق بودن كارها را دارد و چنین كسی از همه مخالفان فرهنگ معاویه‏ای خطرناك‏تر است بدون آن كه انسان شروری باشد و بخواهد تخریب مادی به بار آورد و به همین جهت در چنین فرهنگی همه جانیان پذیرفته می‏شوند تا به زندگی پوچ خود ادامه دهند، مگرانسانی كه بین حق وباطل تمییز می‏دهد و باطل و پوچی را می‏شناسد.
در زمان معاویه تقریباً كسی از مسلمانان نفهمید كه معاویه دارد دینش را از او می‏گیرد، می‏گفتند معاویه، حُجْرِبْنِ عَدی‏ را می كشد، اشكالی ندارد چراكه حُجْر كمی تند و خشن است. آن‏ها نیامدند بررسی كنند كه با این كارهای معاویه چه بلایی بر سر مردم می‏آید. می‏گفتند معاویه می‏خواهد كشور را اداره كند و اجازه هم می‏دهد ما مسلمانی كنیم، حال اگر حُجْر را هم كشت، چیز خاصی به وجود نیامده است و با كشتن یك انسان كه خطر بزرگی به وجود نمی‏آید. خدا كند ما این موضوع را خوب متوجّه شویم كه فرهنگ معاویه‏ای، فرهنگ ضد اسلام ولی در اسلام و برای مقابله با اسلامِ جهانی و ابدی بوده است. در دل اسلامی كه بناست بشر را تا آخرالزّمان تغذیه كند فرهنگ معاویه‏ای آن‌چنان جا پیدا كرده است كه اسلام از دست می‏رود، بدون این‌كه افراد بفهمند، چراكه فهمیدن آن یك شعور و دقت بیشتری نسبت به شعور عمومی می‏خواهد. اول باید روشن شود عمق فاجعه از كجاست و چرا در متن اسلام چنین رخنه‏ای ایجاد می‏شود؟
به عنوان مثال به تاریخ دوره معاصر نگاه كنیم، رضاخان برای ما، واقعاً خطری نداشت، فقط ملت ما را كوبید و كشت ولی معاویه كه رضاخان نیست، رضاخان از روزی كه بر سر كار آمده بود، همه می‏دانستند كه او یك وابسته انگلیسی و یك قلدر مزدور است. دیدید كه نتیجه هم نگرفت، و به قول یكی از دانشمندان علت این‌كه در آن فضای غرب زده زنان ایرانی بیشتر با چادر به سركردن مأنوس شدند این بود كه رضاخان - مأمورِ دشمن - آمده بود تا چادر را بردارد و مردم ایران فهمیدند كه چادر به سركردن اصالتی دارد كه دشمن نمی‏خواهد برایشان باقی بماند. عمق فاجعه در فرهنگ معاویه‏ای این‌جاست كه معاویه نمی‏گذارد خود خواهی تو تهدید بشود تا خطر را حسّ كنی و به مقابله برخیزی - یعنی تا انسان خود خواهی‏اش از بین نرود و جای آن را حق خواهی نگیرد، معاویه را به عنوان خطر نمی‏شناسد چون فرهنگ معاویه با امنیت دادن به خود خواهی‏های انسان‏ها جای خود را باز می‏كند و جز امام معصوم‏(ع) چه كسی خودخواه نیست؟