تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

معاویه و مرگِ حیاتِ هدف‌دار

در فرهنگ معاویه، باطل از باطل بودن می‏افتد و در این حال هر انتخابی پوچ و بی‌معنی گشته یعنی شما می‏توانید بگویید می‏خواهم مثل ابوسفیان زندگی كنم، چون او باطل نیست و یا می‏توانید بگویید كه می‏خواهیم مثل ائمه معصومین زندگی كنیم، اما نه چون این حق است، بلكه هر دو، دو نوع زندگی است یعنی در این فضا، دیگر هیچ حقی وجود ندارد كه شما به طرف آن بروید و به نشاط آیید و این زندگی در حقیقت، مرگ حیات هدفدار است، مرگ انسان حق طلب است، همه چیز، پوچ می‏شود. اگر باطل در زندگی گم شد و همه حق شدند، همه پوچ می‏شوند.
فرهنگ معاویه‏ای فرهنگی نیست كه در آن حق یك طرف باشد و باطل در طرفی دیگر. در آن فرهنگ هر كس، هر كاری كند درست است، به عبارتی دیگر همه خطوط مستقیم می‏شوند، آن وقت كدام صراط حقّ است، هیچ كدام، كدام صراط باطل است؟ هیچ كدام. پس وظیفه ما چیست؟ هر كاری می‏خواهی بكن، این همان پلورالیسم دینی است، یعنی همه دین ها حقّ هستند. دیگر این نكته مطرح نیست كه كدام دین حقّ است و كدام دین باطل است. هر جور كه عمل كنی حقّ است. حال اگر همه دین ها حقّ شدند، اگر ضد همدیگر هم باشند، باز هر دو قابل پذیرش هستند و این یعنی به پوچی رسیدن. دین اسلام می‏گوید فقط دین اسلام بر حقّ است و بقیه ادیان باطل هستند پس شما كه مسلمان هستید نمی‏توانید بگویید همه ادیان حق هستند. چراكه اسلام می‏گوید بقیه باطل هستند. نظریه «پلورالیسمِ دینی» می‏گوید همه ادیان بر حقّ هستند، حالا اگر كسی این نظریه را بپذیرد به هیچ دینی نمی‏تواند معتقد باشد، چون هیچ دینی نمی‏گوید همه ادیان حقّ هستند، دین اسلام می‏گوید فقط من بر حقّ هستم، دین مسیحیت و یهود هم همین را می‏گویند، پس اگر گفتی همة ادیان در حال حاضر حق‌اند، مجبور هستی كه بی‌دین باشی، و اگر بی‌دین باشی كدام حقّ را داری؟ هیچ حقّی را نداری، و فرهنگ معاویه‏ای یعنی همین، تمام فرهنگ معاویه از فرهنگ غرب است و فرهنگ غرب نیهیلیسم است، و نیهیلیسم فرهنگ نابود كردن حیاتِ با نشاط انسان است. شما نظری به غرب داشته باشید، همه كارهایشان با پُز است، با دكور و آرایش است، تا آدمی كه از زندگی‌اش ثمره متعالی نمی‏خواهد با همین پستی‏ها و آرایش ها زندگی كند.
غرب در ابتدا بی ثمر شد و بعد این زندگی دروغین را برای خودش مقصد كرد. وقتی باطل از باطل بودن افتاد هر انتخابی پوچ و بی معنا گشته و خشم ها و غم ها و شادی‏ها همه سر و ته یك كرباس می‏شوند.