تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

جلسه هجدهم، (انسانِ هیچ كاره‏)

بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم
﴿ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اباعبدالله وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ ﴾
﴿ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللّهِ اَبَدًا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ﴾
﴿ وَلاجَعَلَهُ اللّهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ ﴾
اگر به این نتیجه رسیدیم كه بودن و نبودن شریعت برای سعادت انسان یكسان نیست و انسان نمی‏تواند بدون شریعت از پوچی‏ها رها شود، و هر كس كه آخرین شریعت را ندارد معنی روی زمین بودنش لغو و پوچ است.
و اگر متوجّه شدیم كه اباعبدالله(ع) واقعاً برای نجات بشریّت، پا به عرصه مسئولیت بزرگ خویش گذاشتند، چراكه پیام «حُسَینُ مِنّی‏ وَ اَنَا مِنْ حُسَین» پیام رسول شریعت است، یعنی همان رسولی كه مبعوث شده تا كلّ زمینیان را از خطراتی كه زندگانی‌شان را بی‌ثمر می‏كند نجات بخشد، حسین(ع) را سخت به خود گره می‏زند و می‏گوید: نهضت حسین(ع) جزء رسالت من است و رسالت من جزء نهضت حسین(ع) است و از طریق این دو عنصر انفكاك‏ناپذیر ثمردهی انسان ممكن می‏گردد.
و اگر بر اساس پیام رسول خدا متوجّه شدیم بدون حسین(ع) شریعت كامل نیست و «حُسَینُ مِنّی‏ وَ اَنَا مِنْ حُسَین» بدان معناست كه این شریعت و امامت از هم جدا نیستند.
این سؤال پیش می‏آید كه حسین‏(ع) را چگونه باید ببینیم كه از روزمرّگی‌ها كه بلای زندگی زمینی است نجات پیدا كنیم؟ یعنی اگر حسین‏(ع) كلید نجات انسان است - كه هست - چگونه او را تحلیل كنیم كه او برای ما كلید نجات باشد؟ ما نمی‏خواهیم بیهوده شعار بدهیم و به جایی هم نرسیم، به تعبیر حضرت امام خمینی(ره)(103) بعضی از كتاب‌های اخلاقی‏ نسخه هستند نه دارو، طبیب روحانی باید كلامش حكم دارو را داشته باشد نه حكم نسخه. اگر بگوییم «حسین كلید نجات بشریّت است» كاری از پیش نبرده‏ایم، بحث این است كه چگونه باید به این نهضت نگاه كنیم تا از این همه روزمرّگی و پوچی نجات پیدا كنیم؟ به راستی نجات دهندگی حسین(ع) از چه زاویه‏ای است كه اگر بی‏حسین (ع) شدیم، از دست رفته‏ایم؟