تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

حسین(ع) برای جهان كفرخطرناك هست، ولی شرور نیست

برای نظام كفرِ یزیدی و معاویه‏ای، خطر شیعه و به خصوص خطر اباعبدالله‏(ع) در چیست؟ در این است كه حسین(ع) حقّ و باطل را می‏شناسد و دغدغه حقّ بودن كارها را دارد. امام‌حسین(ع) روی مطلبی دست می‏گذارد و می‏گوید كه حق است یا نه. و چنین فردی بدون این‌كه انسان شروری باشد از همه مخالفان فرهنگ معاویه‏ای برای فرهنگ معاویه‏ای خطرناكتر است. عبدالله‏بن‏زبیر، انسان قلدر و شروری است، جنگ به راه می‏اندازد و می‏كشد، چند سال بعد از حادثه كربلا هم مكه را گرفت، در حالی‌كه امام‌حسین(ع) برای حكومت معاویه خطرناك است، ولی شرور نیست. ببینید كه برای یزید چقدر سخت است كه با این امام بجنگد. خدا امام‌خمینی را رحمت كند كه در قرن حاضر، پایه‌گذار این روش بود، كه ثابت كند ما شرور نیستیم ولی با همه جهان باطل در می‏افتیم. وقایع زمان جنگ را مرور كنید، شیعیان حزب الله لبنان - كه خدا قوتشان بدهد- در تنگه سوئز مین كار گذاشتند، امام با شنیدن این موضوع به شدت با آن‌ها دعوا كردند كه چرا امنیت جهانی را به هم می‏زنید؟ ما آمدیم كه انسان شروری نباشیم ولی حق باشیم و اگر جوانان حزب‌الله نجات پیدا كردند به همین جهت نجات پیدا كردند كه همچون مولایشان حسین(ع) شرور نبودند ولی از حقّ هم كوتاه نیامدند و این‌گونه زندگی كردن خیلی سخت است، گاهی مسلمانانی را می‏بینیم كه می‏خواهند جلوی انحرافات نظام غربی را بگیرند اما نمی‏توانند شرور نباشند لذا از تلاش خود نتیجه نمی‏گیرند.
حسین(ع) خیلی قهرمان است چراكه او خطرناك ترین عنصر برای نظام اموی است بدون آن كه انسان شروری باشد و بخواهد تخریب مادی به بار آورد، جملات حضرت را در شب و روز عاشورا بنگرید او تماماً به عنوان یك مصلح بزرگ در صحنه است، نه یك انسان تخریب كننده، و به همین جهت در فرهنگ معاویه‏ای همه جانیان پذیرفته می‏شوند تا به زندگی پوچ خود ادامه دهند، مگر انسانی كه بین حق و باطل تمییز می‏دهد و باطل و پوچی را می‏شناساند. اما حسین(ع) این قدر به مكتب و نهضت خودش اطمینان دارد كه در جهانی كه بر اساس برنامه «..... ما خَلَقَ‌اللهُ السَّمواتِ وَ الاْرْضَ وَ ما بَیْنَهُما اِلاّ بِاْلحَقِّ.....»(110) آفریده شده است می‏تواند خودش‏ را با روش های حقّ ثابت كند. این چنین انسانی ترس ندارد از این كه حالا عمرسعد با سی هزار نفر از لشكریانش به مقابله او آید. یعنی شما اگر می‏ترسید و می‏لرزید و گاهی خشونت را از حد تعادل دینی‏اش خارج می‏كنید به این علت است كه نمی‏دانید در نظامی كه خدا ساخته است می‏شود حق را تثبیت كرد و حسین(ع) توانست خودش را تثبیت كند، نمونه‏اش همین است كه امروز من و شما دغدغه فهم حسین‏(ع) را داریم و می‏دانیم كه باید به حسین(ع) نزدیك شویم تا نجات یابیم و برنامه‏های مان به ثمر برسد.
وقتی فرهنگ معاویه‏ای ریشه های خود را محكم كرد، دیگر انتخاب بین حق و باطل گم می‏شود و انتخاب میان ناحق‏ها باقی می‏ماند، زشتی شرّ گم می‏شود و باطل از باطل بودن می افتد، در این حال هر انتخابی پوچ و بی‏معنی گشته و خشم‏ها و غم‏ها و شادی‏ها همه سر و ته یك كرباس اند و این مسئله از دید بسیاری پنهان می‏ماند مگر آن كس كه ملاك انتخابش هنوز بر محور حق و باطل دور می‏زند و نه هیچ چیز دیگر، چنین انسانی را شعار ترقی و توسعه و رفاه و وسعتِ فتوحات نمی‏فریبند و فقط به حق یا باطل بودن موضوع می‏اندیشد و نهضت اباعبدالله(ع) در موقعی كه همه چیز مطرح بود مگر حق و باطل بودن امور، جهت‏ها را به سوی تمییز حق از باطل كشاند تا آنچه پوچ و بی‌معنی شده است از چشم‏ها پنهان نماند.