تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

راه تشخیص حیله‌های فرهنگی

ای حسین(ع) چرا حجّ را ترك كردی؟! مگر حجّ بی خود است؟! خیلی برای بشر سخت است، فرزدق می‏گوید: دیدم عجب! حالا كه همه به سرعت در حال حركت به سوی بیت‏الله‏الحرام هستند، یك كاروان از مكّه به بیرون می‏رود، سریع دویدم كه به آنها بگویم كه این كار حرام است، دیدم از نظر ظاهر پسر پیغمبر(ص) است، ترك حجِّ واجب یعنی حج تمتع در آن شرایط حرام است مگر آن‌كه نیّت عمره مفرده كرده باشند، حالا چگونه باید به مردم فهماند حجّی كه ظاهرش حجّ باشد و باطنش معاویه، حجّ پیغمبری نیست! و كاری مهم‌تر از حجّ باید انجام داد. یك انحرافی شكل گرفته است كه فهم آن مشكل است و خون بشریّت را می‏مكد و فرهنگ بشریّت را نابود می‏كند حال چه كسی است كه می‏تواند بفهمد این خطر چقدر بزرگ است و همة این حرف‌های به ظاهر دینی در فرهنگ معاویه‏ای دروغ است؟ چه‌كسی می‏تواند بفهمد قرآنی كه معاویه می‏خواند و تفسیر می‏كند آن نیست كه مقصد و مقصود خداوند است و قرآنی كه حسین‏(ع) تفسیر می‏كند همان چیزی است كه در قرآن است، و قرآن برای آن نازل شده. به‌عنوان مثال اگر كسی به شما حرف حقی بزند كه مقصودش باطل باشد، چقدر جرأت دارید به او اعتراض كنید؟ با وجود این‌كه شیعه هم هستیم، گاهی سؤال می‏شود كه چرا مردم جرأت نمی‏كنند جلوی این انحراف‏ها بایستند؟ چون ظاهرش مذهبی است و تشخیص این انحراف خیلی مشكل است، فقط یك نفر می‏تواند این انحراف را تشخیص دهد و آن كسی است كه ماوراء این حرف‌ها، از مقصد اصلی بشر كه بندگی خداست، غافل نشود. اگر كسی بندگی را بشناسد، می‏فهمد كه در زیر این واژه‏های به ظاهر مقدّس، چه انحراف بزرگی خوابیده است. اگر بنده، در جلسه‏ای خیلی صحبت كنم و حدیث و آیه بخوانم و شما وقتی از جلسه بیرون رفتید، حبّ دنیا در شما شدّت یافت، بدانید تمام حرف و حدیث من، همانی است كه معاویه گفته است. ولی اگر برعكس، دیدید كه عشق به قیامت و مناجات با پروردگار در شما شدّت یافت، بدانید كه آیات در جهت خودش است. پس چگونه می‏توان معاویه را شناخت؟ با مدّ نظر داشتن بندگی خدا در رابطه با خود و با در نظرگرفتن خدمت به خلق و دل‌سوزی برای خلق كه حضرت در خطابه خود در سرزمین منا شدیداً نسبت به این دو مسئله به علمای دین در زمان حاكمیّت معاویه انتقاد می‏فرماید. یعنی این‌كه عالِم دینی شدن و نسبت به این دو مسئله پا فشاری ننمودن سایه معاویه را به رسمیّت شناختن است.
بنابراین شناخت پوچی تحلیل‏های فرهنگ معاویه‏ای بسیار مشكل است، مگر برای كسانی كه به فلسفه بودن خود - یعنی بندگی خدا- بتوانند بیندیشند و اندیشه جامعه را به مسئله اصلی‏شان كه همان بندگی خدا است معطوف دارند. نهضت كربلا توان ارائه چنین اندیشه‏ای را در واویلای خشكی تفكر دارد. و نهضت كربلا بر اساس چنین فرهنگی توانست با همة آن جوّسازی‏ها اسلام را نجات دهد، یعنی در واویلای شعارهای اسلامی معاویه، عمق فاجعه را شناخت، و توانست این خطر را كه جوان‏های جامعه اسلامی در حال نابودی هستند، بشناسد و با برنامه‌ریزی صحیح، جهان اسلام را نجات بخشد. آیا از خود نمی‏پرسید انجمن حجّتیّه‏ای‏ها كه می‏گویند: اسلام، سعودی هم می‏گوید: اسلام، امام‌خمینی(ره) هم كه می‏گوید: اسلام، پس چرا انجمن حجّتیّه و سعودی این‌همه به آمریكا گرایش دارند ولی امام‌خمینی(ره) این همه با آمریكا دشمنی دارد. انجمن حجّتیّه در ظاهر اهل طاعت و عبادت است، قرآن و مفاتیح هم می‏خواند ولی وقتی حضرت امام(ره) با پیروزی انقلاب سر كار آمدند این‌ها با طاغوت بیشتر نزدیكی داشتندتا با امام‌خمینی(ره). اكثر كسانی كه نیروهای مذهبی مبارز را در زمان شاه، لو می‏دادند از اعضای انجمن حجّتیّه بودند، خوب این‌ها هم می‏گفتند اسلام و دم از مذهب می‏زدند. چه كسی می‏تواند تفاوت این دو اسلام را بفهمد.
ای یزید! تو كه می‏گویی اسلام، ای معاویه، تو هم كه می‏گویی اسلام، این امام‏(ع) هم كه می‏گوید اسلام پس چرا شما با این حسینی كه می‏گوید اسلام، بیشتر دشمنی می‏ورزید تا با ابن‌منصور سرجون كه گرایشش به كفر و فساد بیشتر است تا اسلام؟ شما از این نكته بفهمید كه جوان شما با حسین(ع) نجات پیدا می‏كند. حسین‏(ع) می‏گوید: اسلام و درست می‏گوید. ولی معاویه می‏گوید اسلام و دروغ می‏گوید، چراكه اسلام معاویه، گرایش به بندگی خدا ندارد. اگر دیدید فضای جامعه، فضای بندگی شد، بدانید كه اسلام بر سر كار است، ولی اگر دیدید كه مثلاً فلان اداره در كشور جمهوری اسلامی همه تجمّلات را به كار می‏برد و ارزش را به اهل تجمّل می‏دهد، فریب نخورید و نگویید كه چون این تجمّلات در جمهوری اسلامی واقع است، پس این‌ها بر اساس اسلام است، خیر این ضدّ اسلام است، این معاویه است. شما ترسی از گفتن حق نداشته باشید، حسین(ع) چون نترسید و حق گفت، اسلام ماند. حسین(ع) نترسید و واقعیت را بیان كرد و نگفت چون معاویه واژه‏های اسلامی را به كار می‏برد پس اسلام است. پسر عمر گفت: ای حسین نرو، كشته می‏شوی پسر عمر یك مقدّس احمق است، به تعبیر امام خمینی (ره) ما بیشترین ضربه را از مقدّسان احمق خورده‏ایم، شما نترسید و حسینی باشید تا بتوانید در مقابل معاویه و یزید بایستید.
جوّ زمان معاویه را قبلاً ترسیم نمودیم، در این جوّ همه واژه‏های اسلامی به كار می‏رود، معاویه تلاش می‏كرد تا بگوید من اسلام هستم و چون من فرد بسیار خوبی نیستم، پس اسلام هم چیز مهمی نیست و در نتیجه بگوید اموی‏ها از هاشمی‏ها مهم‏تر هستند و حسین(ع) این فكر معاویه‏ای را آشكار ساخت. معاویه را بشناسید تا بدانید كه معاویه‏های نظام اسلامی می‏خواهند انقلاب را از شما بگیرند، شما حسین گونه انتقاد كنید و بگویید كه این واژه‏ها درست است ولی شما دروغ می‏گویید، شما خون مردم را می‏مكید و جوان‏های ما را به پوچی و سردرگمی می‏برید، اسمش اسلام است ولی رسمش اسلام نیست، باید به روش حسینی با این انحراف‌ها برخورد كرد تا اسلام و انقلاب بماند.
معاویه و یزید كه به ظاهر دم از اسلام می‏زنند، مجبور هستند دشمن اصلی حسین‏(ع) شوند كه از عمق دل بیشترین ارج و احترام را به همان واژه‏هایی می‏گذارد كه معاویه و یزید از آن دم می‏زنند، آن‌ها فقط الفاظ اسلامی را سر زبان دارند و لذا رسوا می‏شوند. بحث و گفتگوی آن‌ها در جلسات خصوصی‏شان بر سر سیاست‌بازی است و این‌كه چگونه رقیب خود را از صحنه خارج كنند ولی در فرهنگ حسین(ع) همواره گفتگو بر سر تقوا و راه و رسم عبودیت است و این‌كه چگونه حكم خدا بر جامعه حاكم باشد.
به حسین(ع) قسم؛ اگر جوانان حزب‌الهی ناب، انقلابی بمانند و خسته نشوند و به حسین(ع) اقتدا كنند، تمام این مشكلاتی كه شما فكر می‏كنید دیگر نمی‏شود كاری كرد و شما را مأیوس می‏كند همه حل خواهد شد. شما معاویه و یزید را ببینید كه در چه دو راهی گرفتار شده‏اند، اگر به حسین(ع) احترام بگذارند كه باید خودشان نباشند و او حاكم باشد و اگر او را بكشند، معلوم می‏شود عبودیت خدا و معنویت برایشان مهم نیست، و دیدید كه همین‌گونه شد. بعد از واقعة كربلا جهان اسلام بیدار شد، حسین(ع) نشان داد كه معاویه و یزید هر چند نمی‏خواهند معلوم شوند ولی همان چنگیزند و این بزرگترین خدمت بود برای اینكه اسلام بماند، چراكه اسلام در دهان یزید و معاویه واژه‏هایش می‏ماند ولی ماندنی نبود، چون دوست داشتنی نبود، و حسین(ع) كاری كرد كه اسلام دوست داشتنی باشد و اسلام نیز ماند.
سلام خدا بر حسین‏(ع) و اصحاب او كه گفتمان نظام ارزشی اسلام را به اسلام برگرداندند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»