جهان معاویه یك جهان كاهشیافتة محدود است، و تا صفر شدن انسانیّت انسان ادامه مییابد. تندرستی و زندگی دنیایی و احترام به جسم و تن، تمام مقصد انسانی میشود كه در فرهنگ معاویه زندگی میكند، و توقف در ظواهر، میدان تلاش و اصل حیات انسان خواهد بود. و علوّ انسانی و آزادی از وَهمها و خیالها، آرمان و كابوسی باورنكردنی میشود. و اینجاست كه حیاتی ماورای تن را انتخاب كردن، ویران نمودن تمام ساختارهای جهان معاویهای است.
و حسین(ع) به چنین ویرانی دست زد تا انسان را از پوچی و سردرگمی برهاند و مبنای نوع انتخاب انسان تغییر كند.
در نظام معاویهای تأكید بر سلامتی جسم است، هرچند تقوا و معنویت به قتلگاه كشیده شود.
وقتی بیش از اندازه به بدن و نیروی بدنی و غذاهای بدنی توجّه شد، جایی برای معنویت در صحنه نمیماند و بیماری حقیقی كه سرگشتگی روح است به راحتی پنهان میشود و حسین(ع) جامعه را متوجّه این بیماری نامحسوس نمود. در حكمت حسینی، تن، بیمقدارترین چیزی است كه باید در این راه خرج شود، حتّی تن خود امام، تا عمق انحراف پیدا گردد.
امام اگر تن خود را بگیرد، رازِ نهایی انسان همچنان پنهان میماند و انسانها در عرصة غفلتِ از گوهر خود، تندرستی را مقصد خود میگیرند و ایمان داری، فرع و آرام آرام فراموش میشود.