فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتَبَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَی وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُلَنَا وَ إِن یَأتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِم مِّیثَقُ الْکِتَبِ أَن لّاَ یَقُولُواْ عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُواْ مَا فِیهِ وَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
پس از آنان، فرزندانی (ناصالح) جانشینان آنها شدند که کتاب آسمانی (تورات) را به ارث بردند (ولی قدر آن را ندانستند)، متاع ناپایدار این دنیا را میگرفتند (و با رها کردن قانون خدا) میگفتند: به زودی ما بخشوده خواهیم شد. و اگر بار دیگر همان منافع مادّی پیش آید، باز هم آنرا میگیرند (و قانون خدا را رها میکنند). آیا از آنان در کتاب آسمانی، پیمان گرفته نشده که جز حقّ، نسبتی به خدا ندهند؟ با اینکه مطالب آن کتاب وپیمان را بارها (به صورت درس) خواندهاند، (ولی در عمل، دنیا پرستند) در حالی که خانه آخرت برای اهل تقوا بهتر است. آیا تعقّل نمیکنید؟
نکته ها
«خَلْف»، اغلب به فرزند ناصالح گفته میشود و «خَلَف» به فرزند صالح. **تفسیر نمونه***
«عَرَض»، به معنای هرگونه سرمایه است، ولی «عَرْض»، تنها پول نقد میباشد، همچنین به موجود عارضی و کم دوام وناپایدار «عَرَض» میگویند، لذا چون دنیا ناپایدار است، به آن عرض گفته میشود. فیض کاشانی میگوید: مراد از «عَرَض» در آیه، رشوه است.
«درس»، به معنای تکرار است و از آنجا که به هنگام مطالعه و فراگرفتن چیزی از استاد، مطالب تکرار میشود به آن درس گفته شده و به چیزهایی که مکرّر استفاده شده و کهنه شدهاند نیز مندرس میگویند. ** تفسیر نمونه***
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند سفارش نموده است مردم چیزی را که نمیدانند نگویند، سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «ألم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لایقولوا علی اللّه الا الحقّ» ** تفسیر نورالثقلین و کافی، ج1، ص43***
امام حسن علیه السلام فرمود: «عجب لمن یتفکّر فی مأکوله کیف لا یتفکّر فی معقوله فیجنب بطنه ما یوذیه و یودع صدره ما یرویه»، تعجّب از کسی است که در غذا و خوراک جسمی خود تفکّر و تأمّل میکند، امّا در انتخاب غذای فکری خود هیچ اندیشهای ندارد و هرچیزی را در دل و عقیدهی خود جای میدهد. **تفسیر فرقان؛ بحار، ج1، ص218***
پیام ها
1- تاریخ، شاهد نسلهایی دنیاگرا و گناهکار از یهود بوده است. «فخلف من بعدهم خلف...»
2- دنیاگرایی، از آفات دین است. «من بعدهم خلف... یأخذوا عرَض هذا الاَدنی»
3- یهودیان هم دسترسی به تورات داشتند، هم آگاهی کامل به آن. «ورثوا الکتاب»
4- کسی که از تعالیمِ کتاب آسمانی آگاه شد، شایسته نیست دنیاگرایی و حرامخواری را پیشه خود کند. «ورثوا الکتاب یأخذون...»
5 - رشوه و حرامخواری در ادیان دیگر نیز مورد انتقاد و توبیخ بوده است. «یأخذون عرض هذا الادنی»
6- یهودیان به گناه خود اعتراف داشتند، ولی میگفتند بخشیده خواهیم شد. «سیغفر لنا»
7- یهودیان چنان خودخواه بودند که خیال میکردند بدون توبه بخشیده میشوند. «سیغفر لنا» آری، کسی که مغفرت را برای خود تضمین شده میداند، قابل توبیخ است.
8 - امید بیجا، مثل خوف نابجا مخرّب است. «سیغفرلنا» امید به رحمت الهی علی رغم اصرار برگناه نابجاست.
9- حرامخواران یهود به گناه خود اصرار داشتند. «و ان یأتهم عرض مثله یأخذوه»
10- نشان توبهی واقعی آن است که اگر صحنهی خلاف دوباره پیش آید، مرتکب آن نشود. «اِن یأتهم عرض مثله یأخذوه»
11- هرکس با وجود گناه، مغفرت الهی را برای خود حتمی بپندارد، نسبت ناحقّ به خدا داده است. «أن لا یقولوا علی اللّه الاّ الحقّ»
12- دانستن تعالیم کتاب آسمانی و مطالعهی آن به طور مکرّر کافی نیست، عمل لازم است. «ورثو الکتاب... درسوا»
13- جهان آخرت، جهانی برتر و دارای نعمتهایی جاودانه و پایدار است. «و الدّار الآخرة خیر»
14- دوری از حرامخواری، نشانهی تقواست. (جمله «یتّقون»، در برابر جمله «یأخذون عرض» قرار گرفته است.)
15- بهرهگیری از حیات سراسر خیر اخروی، در گرو تقوا و پرهیزگاری است. «و الدّار الآخرة خیر للّذین یتّقون»
16- هرکس دنبال دنیا رفته و آخرت را رها کند، خردمند نیست. «أفلا تعقلون»
17- از روشهای تبلیغی و تربیتی، سؤال و پرسش از مخاطبان است که وجدانها را بیدار میکند. «أفلا تعقلون»