إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَهَدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمْ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلَیَتِهِم مِّن شَیْءٍ حَتَّی یُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَی قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُم مِّیثَقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بِصِیرٌ
همانا کسانی که ایمان آورده و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کردند، و آنان که (مجاهدان و مهاجران را) پناه داده و یاری کردند، آنان دوستدار و حامی و همپیمان یکدیگرند. امّا کسانی که ایمان آورده، ولی هجرت نکردند، حقّ هیچگونه دوستی و حمایت از آنان را ندارید، تا آنکه هجرت کنند. و اگر (مؤمنانِ تحت فشار، برای حفظ دینشان) از شما یاری طلب کردند، بر شماست که یاریشان کنید، مگر در برابر قومی که میان شما و آنان پیمان (ترک مخاصمه) است، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.
نکته ها
در سال سیزدهم بعثت و پس از گذشت ده سال از دعوت علنی پیامبر به اسلام، هنوز مشرکان مکّه دست از اذیّت و آزار پیامبر و مسلمانان برنداشته بودند، و روز به روز بر شدّت آن میافزودند تا اینکه تصمیم گرفتند با توطئهای حساب شده و اقدامی دستهجمعی، پیامبر را به قتل برسانند و اسلام را ریشهکن نمایند.
با اطلاع پیامبر صلی الله علیه وآله از آن توطئه و جانفشانی علی علیه السلام، شبانه مقدّمات هجرت فراهم شد و آن حضرت در اوّل ماه ربیعالاوّل ابتدا به غار ثور رفتند و به مدّت سه روز در آنجا به گونهای معجزهآسا مخفی شدند و در این مدّت تنها حضرت علی علیه السلام برای آن حضرت غذا تهیه کرده و اخبار بیرون را در اختیار آن جناب قرار میدادند. سرانجام پیامبر با توصیه به حضرت علی مبنی بر اعلان مهاجرت مسلمانان به یثرب و همراه آوردن اهلبیت آن حضرت، خود راهی یثرب شدند، و پس از طی مسافتی حدود چهارصد کیلومتر، روز دوازدهم ربیعالاوّل به محلّهی قبا رسیدند و بقیّهی مهاجرین نیز به آنان ملحق شدند.
مردم یثرب، از مهاجران استقبال شایانی به عمل آوردند وآنها را با آغوش باز پذیرفتند و یثرب را به «مدینةالنبیّ» و «مدینة الرّسول»، تغییر نام دادند. آنگاه پیامبر برای پیشگیری و دوری از تفرقه، میان مهاجران و انصار که حدود سیصد نفر بودند، دو به دو عقد اخوّت و برادری جاری کردند و مسجد قبا را پایهگذاری کردند. **تفسیر نمونه، سیره ابن هشام و فروغ ابدیّت، ج1، ص417 تا 450***
مهاجرین، کسانی هستند که در مکّه به پیامبر صلی الله علیه وآله ایمان آوردند و چون در آنجا تحت فشار بودند، خانه وکاشانهی خود را رها کرده به همراه پیامبر به مدینه هجرت کردند و انصار، مسلمانان مدینه هستند که پیامبر اسلام و مهاجرین را استقبال نموده و آنان را در بین خود جای داده و یاری نمودند.
در این آیه، محورهایی همچون: پیوند مهاجرین و انصار، ضرورت هجرت، بیاعتنایی به مرفّهان گریزان از هجرت، تعهّد متقابل میان مهاجران و انصار، و نجات مسلمانان دربند، در صورت عدم ضرر به پیمانهای قبلی، مطرح شده است.
معموماً ملّتها، مهمترین و بزرگترین حادثهای را که در حیات اجتماعی، علمی و مذهبی آنان رخ داده و آن را نقطهی عطفی در سرگذشت ملّی خود میدانند، مبدأ تاریخ خود قرار دادهاند، مثلا میلاد حضرت مسیح علیه السلام نزد مسیحیان و یا عام الفیل (سالی که سپاه ابرهه به مکّه حمله کرد و نابود شد) نزد اعراب، مبدأ سال قرار گرفت.
از آنجایی که دین اسلام کاملترین شریعت آسمانی است و در عین حال از ادیان دیگر مستقل است، لذا مسلمانان میلاد حضرت مسیح را مبنای سال خود قرار ندادند، همچنین عامالفیل گرچه سال تولّد پیامبر نیز بود، و یا حتّی روز بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، مبنای سال قرار نگرفت، امّا با هجرت پیامبر به مدینه که حکومتی مستقل در آنجا پایهگذاری شد و مسلمانان توانستند در نقطهای آزادانه فعالیّت کنند، پیامبر شخصاً تاریخ هجری را بنا گذاردند. **فروغ ابدیّت، ج1، ص435*** چنانکه میتوان از عبارت «مِن اوّل یوم»، در آیهی «لمسجد اُسس علی التّقوی من اوّل یوم احقّ ان تقوم فیه» **انفال، 108*** که در مورد ساختن مسجد قبا میباشد نیز پایهگذاری سال هجری را استفاده نمود، زیرا اوّلین اقدام پیامبر در هجرت به مدینه ساختن مسجد قبا میباشد. **الصحیح من سیرة النّبی، علاّمه جعفر مرتضی، ج3، ص40*** آری اگر هجرت نبود، چه بسا اسلام در همان نقطه محدود و نابود میشد.
بیشتر بلاهای ما از غرق شدن در رفاه و ترک هجرتهای سازنده سرچشمه میگیرد. اگر همهی مغزها ومتخصّصان و کارشناسان مسلمانی که در کشورهای غربی به سر میبرند، به کشور خود هجرت کنند، هم ضربه به دشمن است وهم تقویت اسلام وکشورهای اسلامی.
هجرت، اختصاص به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ندارد، بلکه هجرت از محیط شرک، کفر و گناه، برای حفظ دین و ایمان و یا برای برگشت از نافرمانی خداوند لازم است، چنانکه خداوند در پاسخ کسانی که عذر آلودگی خود و ارتکاب به گناه را محیط ناسالم میدانستند و میگفتند: «کنّا مستضعفین فی الارض»، میفرماید: زمین خداوند که پهناور بود، چرا به مکانی دیگر هجرت نکردید؟ «قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة» **نساء، 43*** البتّه با توجّه به عبارت «مستضعفین»، معلوم میشود که اگر توانایی امر به معروف و نهی از منکر باشد، باید به این مهم اقدام نمود و جامعه را ترک نکرد و آن را مورد اصلاح قرار داد.
امام صادق علیه السلام میفرماید: هنگامی که در محل و سرزمینی که در آن زندگی میکنی نافرمانی و معصیت خدا میکنند، از آنجا به جایی دیگر هجرت کن. «اذا عصی اللّه فی ارض انت فیها فاخرج منها الی غیرها» **بحار، ج19، ص35***
چنانکه هجرت برای آموختن علم و دانش و هجرت برای بیان آموختههای خود به دیگران نیز لازم است. «فلولانفر من کلّ فرقة منهم طائفة لیتفقّهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم» **توبه، 122***
در صدر اسلام دو هجرت رخ داده است: یکی در سال پنجم بعثت، هجرت گروهی از مسلمانان به سرزمین حبشه و دیگری در سال سیزدهم بعثت، هجرت از مکّه به مدینه.
پیام ها
1- اسلام، ایمان و عقیده، بدون تلاش و مجاهدت کافی نیست. مسلمانان صدر اسلام، یا مهاجر بودند یا پناهدهنده مهاجران، یا جهادگر و یا حامی مجاهدان. «انّ الّذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم... والّذین آووا و نصروا» (شرایط متفاوت برای هر کسی تکلیف خاصّی میآورد، برای یکی هجرت و برای دیگری پناهدادن به مهاجران.)
2- رابطهی ولایی، مخصوص کسانی است که اهل هجرت، جهاد و کمک به دیگران باشند. «اولئک بعضهم اولیاء بعض»
3- خداوند میان مهاجرین و انصار حقّ ولایت مقرّر کرده است. «والّذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض»
4- هجرت به سوی جامعهی اسلامی، شرط ولایت است و کسی که هجرت نکند، ولایت ندارد. «لم یهاجروا مالکم من ولایتهم...»
5 - در جامعهی اسلامی باید میان مجاهدان ومهاجران با مرفّهان هجرت گریز، فرق باشد. «آمنوا ولم یهاجروا»
6- کسی که هجرت نکند، نه او را یاری کنید و نه از او یاری بخواهید. (کلمهی «ولایتهم» را دو گونه میتوان معنا کرد: یکی «ولایت و حمایت شما از آنان» و دیگری «کمک و حمایت آنان از شما»)
7- هجرت، گاهی از جهاد مهمتر است. «حتّی یهاجروا» و نفرمود: «حتّی یجاهدوا»
8 - باید از متخلّفان پیشین که خواهان پیوستن به مسلمانان هستند، با آغوش باز استقبال کرد. «حتّی یهاجروا» (آری، همینکه تارکان هجرت، هجرت کردند، شما آنان را حمایت کنید)
9- اگر مسلمانانِ دیگر مناطق، تحت فشار کفر قرار گرفتند، نسبت به استمدادشان نباید بیتفاوت بود. «ان استنصروکم فی الدّین فعلیکم النصر»
10- در روابط با دیگران باید اهمّ و مهم در نظر گرفته شود. مادامی که کفّار به پیمانهای خود با مسلمانان پایبند هستند، نمیتوان برای حمایت مسلمانانِ تحت سلطهی آنان اقدامی کرد. «الاّ علی قوم بینکم و بینهم میثاق»