تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 4(سوره های اعراف و انفال)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره انفال آیه 72

إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَهَدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمْ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلَیَتِهِم مِّن شَیْ‏ءٍ حَتَّی‏ یُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَی‏ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُم مِّیثَقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بِصِیرٌ
همانا کسانی که ایمان آورده و هجرت کردند و با اموال و جان‏هایشان در راه خدا جهاد کردند، و آنان که (مجاهدان و مهاجران را) پناه داده و یاری کردند، آنان دوستدار و حامی و هم‏پیمان یکدیگرند. امّا کسانی که ایمان آورده، ولی هجرت نکردند، حقّ هیچ‏گونه دوستی و حمایت از آنان را ندارید، تا آنکه هجرت کنند. و اگر (مؤمنانِ تحت فشار، برای حفظ دینشان) از شما یاری طلب کردند، بر شماست که یاریشان کنید، مگر در برابر قومی که میان شما و آنان پیمان (ترک مخاصمه) است، و خداوند به آنچه انجام می‏دهید بیناست.
نکته ها
در سال سیزدهم بعثت و پس از گذشت ده سال از دعوت علنی پیامبر به اسلام، هنوز مشرکان مکّه دست از اذیّت و آزار پیامبر و مسلمانان برنداشته بودند، و روز به روز بر شدّت آن می‏افزودند تا اینکه تصمیم گرفتند با توطئه‏ای حساب شده و اقدامی دسته‏جمعی، پیامبر را به قتل برسانند و اسلام را ریشه‏کن نمایند.
با اطلاع پیامبر صلی الله علیه وآله از آن توطئه و جانفشانی علی علیه السلام، شبانه مقدّمات هجرت فراهم شد و آن حضرت در اوّل ماه ربیع‏الاوّل ابتدا به غار ثور رفتند و به مدّت سه روز در آنجا به گونه‏ای معجزه‏آسا مخفی شدند و در این مدّت تنها حضرت علی علیه السلام برای آن حضرت غذا تهیه کرده و اخبار بیرون را در اختیار آن جناب قرار می‏دادند. سرانجام پیامبر با توصیه به حضرت علی مبنی بر اعلان مهاجرت مسلمانان به یثرب و همراه آوردن اهل‏بیت آن حضرت، خود راهی یثرب شدند، و پس از طی مسافتی حدود چهارصد کیلومتر، روز دوازدهم ربیع‏الاوّل به محلّه‏ی قبا رسیدند و بقیّه‏ی مهاجرین نیز به آنان ملحق شدند.
مردم یثرب، از مهاجران استقبال شایانی به عمل آوردند وآنها را با آغوش باز پذیرفتند و یثرب را به «مدینةالنبیّ» و «مدینة الرّسول»، تغییر نام دادند. آنگاه پیامبر برای پیشگیری و دوری از تفرقه، میان مهاجران و انصار که حدود سیصد نفر بودند، دو به دو عقد اخوّت و برادری جاری کردند و مسجد قبا را پایه‏گذاری کردند. **تفسیر نمونه، سیره ابن هشام و فروغ ابدیّت، ج‏1، ص‏417 تا 450***
مهاجرین، کسانی هستند که در مکّه به پیامبر صلی الله علیه وآله ایمان آوردند و چون در آنجا تحت فشار بودند، خانه وکاشانه‏ی خود را رها کرده به همراه پیامبر به مدینه هجرت کردند و انصار، مسلمانان مدینه هستند که پیامبر اسلام و مهاجرین را استقبال نموده و آنان را در بین خود جای داده و یاری نمودند.
در این آیه، محورهایی همچون: پیوند مهاجرین و انصار، ضرورت هجرت، بی‏اعتنایی به مرفّهان گریزان از هجرت، تعهّد متقابل میان مهاجران و انصار، و نجات مسلمانان دربند، در صورت عدم ضرر به پیمان‏های قبلی، مطرح شده است.
معموماً ملّت‏ها، مهم‏ترین و بزرگ‏ترین حادثه‏ای را که در حیات اجتماعی، علمی و مذهبی آنان رخ داده و آن را نقطه‏ی عطفی در سرگذشت ملّی خود می‏دانند، مبدأ تاریخ خود قرار داده‏اند، مثلا میلاد حضرت مسیح علیه السلام نزد مسیحیان و یا عام الفیل (سالی که سپاه ابرهه به مکّه حمله کرد و نابود شد) نزد اعراب، مبدأ سال قرار گرفت.
از آنجایی که دین اسلام کامل‏ترین شریعت آسمانی است و در عین حال از ادیان دیگر مستقل است، لذا مسلمانان میلاد حضرت مسیح را مبنای سال خود قرار ندادند، همچنین عام‏الفیل گرچه سال تولّد پیامبر نیز بود، و یا حتّی روز بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، مبنای سال قرار نگرفت، امّا با هجرت پیامبر به مدینه که حکومتی مستقل در آنجا پایه‏گذاری شد و مسلمانان توانستند در نقطه‏ای آزادانه فعالیّت کنند، پیامبر شخصاً تاریخ هجری را بنا گذاردند. **فروغ ابدیّت، ج‏1، ص‏435*** چنانکه می‏توان از عبارت «مِن اوّل یوم»، در آیه‏ی «لمسجد اُسس علی التّقوی من اوّل یوم احقّ ان تقوم فیه» **انفال، 108*** که در مورد ساختن مسجد قبا می‏باشد نیز پایه‏گذاری سال هجری را استفاده نمود، زیرا اوّلین اقدام پیامبر در هجرت به مدینه ساختن مسجد قبا می‏باشد. **الصحیح من سیرة النّبی، علاّمه جعفر مرتضی، ج‏3، ص‏40*** آری اگر هجرت نبود، چه بسا اسلام در همان نقطه محدود و نابود می‏شد.
بیشتر بلاهای ما از غرق شدن در رفاه و ترک هجرت‏های سازنده سرچشمه می‏گیرد. اگر همه‏ی مغزها ومتخصّصان و کارشناسان مسلمانی که در کشورهای غربی به سر می‏برند، به کشور خود هجرت کنند، هم ضربه به دشمن است وهم تقویت اسلام وکشورهای اسلامی.
هجرت، اختصاص به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ندارد، بلکه هجرت از محیط شرک، کفر و گناه، برای حفظ دین و ایمان و یا برای برگشت از نافرمانی خداوند لازم است، چنانکه خداوند در پاسخ کسانی که عذر آلودگی خود و ارتکاب به گناه را محیط ناسالم می‏دانستند و می‏گفتند: «کنّا مستضعفین فی الارض»، می‏فرماید: زمین خداوند که پهناور بود، چرا به مکانی دیگر هجرت نکردید؟ «قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة» **نساء، 43*** البتّه با توجّه به عبارت «مستضعفین»، معلوم می‏شود که اگر توانایی امر به معروف و نهی از منکر باشد، باید به این مهم اقدام نمود و جامعه را ترک نکرد و آن را مورد اصلاح قرار داد.
امام صادق علیه السلام می‏فرماید: هنگامی که در محل و سرزمینی که در آن زندگی می‏کنی نافرمانی و معصیت خدا می‏کنند، از آنجا به جایی دیگر هجرت کن. «اذا عصی اللّه فی ارض انت فیها فاخرج منها الی غیرها» **بحار، ج‏19، ص‏35***
چنانکه هجرت برای آموختن علم و دانش و هجرت برای بیان آموخته‏های خود به دیگران نیز لازم است. «فلولانفر من کلّ فرقة منهم طائفة لیتفقّهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم» **توبه، 122***
در صدر اسلام دو هجرت رخ داده است: یکی در سال پنجم بعثت، هجرت گروهی از مسلمانان به سرزمین حبشه و دیگری در سال سیزدهم بعثت، هجرت از مکّه به مدینه.

پیام ها
1- اسلام، ایمان و عقیده، بدون تلاش و مجاهدت کافی نیست. مسلمانان صدر اسلام، یا مهاجر بودند یا پناه‏دهنده مهاجران، یا جهادگر و یا حامی مجاهدان. «انّ الّذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم... والّذین آووا و نصروا» (شرایط متفاوت برای هر کسی تکلیف خاصّی می‏آورد، برای یکی هجرت و برای دیگری پناه‏دادن به مهاجران.)
2- رابطه‏ی ولایی، مخصوص کسانی است که اهل هجرت، جهاد و کمک به دیگران باشند. «اولئک بعضهم اولیاء بعض»
3- خداوند میان مهاجرین و انصار حقّ ولایت مقرّر کرده است. «والّذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض»
4- هجرت به سوی جامعه‏ی اسلامی، شرط ولایت است و کسی که هجرت نکند، ولایت ندارد. «لم یهاجروا مالکم من ولایتهم...»
5 - در جامعه‏ی اسلامی باید میان مجاهدان ومهاجران با مرفّهان هجرت گریز، فرق باشد. «آمنوا ولم یهاجروا»
6- کسی که هجرت نکند، نه او را یاری کنید و نه از او یاری بخواهید. (کلمه‏ی «ولایتهم» را دو گونه می‏توان معنا کرد: یکی «ولایت و حمایت شما از آنان» و دیگری «کمک و حمایت آنان از شما»)
7- هجرت، گاهی از جهاد مهم‏تر است. «حتّی یهاجروا» و نفرمود: «حتّی یجاهدوا»
8 - باید از متخلّفان پیشین که خواهان پیوستن به مسلمانان هستند، با آغوش باز استقبال کرد. «حتّی یهاجروا» (آری، همین‏که تارکان هجرت، هجرت کردند، شما آنان را حمایت کنید)
9- اگر مسلمانانِ دیگر مناطق، تحت فشار کفر قرار گرفتند، نسبت به استمدادشان نباید بی‏تفاوت بود. «ان استنصروکم فی الدّین فعلیکم النصر»
10- در روابط با دیگران باید اهمّ و مهم در نظر گرفته شود. مادامی که کفّار به پیمان‏های خود با مسلمانان پایبند هستند، نمی‏توان برای حمایت مسلمانانِ تحت سلطه‏ی آنان اقدامی کرد. «الاّ علی قوم بینکم و بینهم میثاق»