وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَفِلُونَ
و همانا بسیاری از جنّ و انس را برای دوزخ آفریدیم، (که سرانجامشان به آنجا میکشد، چرا که) آنان دلهایی دارند که با آن حقّ را درک نمیکنند و چشمانی دارند که با آن نمیبینند و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند، آنان همچون چهارپایان، بلکه گمراهترند، آنان همان غافلانند.
نکته ها
«ذَرَأ» از «ذَرْء»، در اصل به معنای پراکنده ساختن و انتشار است و در اینجا به معنای خلق، آفرینش و اظهار نمودن است.
سؤال: قرآن، در این آیه، آفرینش بسیاری از جنّ و انس را برای دوزخ میداند و در آیهای دیگر خلقت جنّ و انس را برای عبادت میشمارد، «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»، **ذاریات، 56*** کدام یک صحیح است؟
پاسخ: هدف اصلی آفرینش، خداپرستی و عبودیّت است، ولی نتیجهی کار بسیاری از انسانها در اثر عصیان، طغیان و پایداری در کفر و لجاجت، دوزخ است، گویا که در اصل برای جهنّم خلق شدهاند. حرف «لام» در «لجهنّم»، برای بیان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار که هدف اصلیاش در فراهم نمودن چوب، ساختن در وپنجرههای زیبا از آن چوبها میباشد، ولی کار به سوزاندن چوبهای بیفایده در بخاری میانجامد که آن هدف تبعی است.
این مطلب، شبیه این جملهی حضرت علی علیه السلام است که میفرماید: خداوند فرشتهای دارد که هر روز با صدای بلند میگوید: «لِدوا للموت و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب» **نهج البلاغه، قصار 132*** بزایید برای مرگ و بسازید برای خرابی، یعنی پایان تولّد، مرگ، پایان ثروتاندوزی، فنا و پایان ساختمان، خرابی است.
آری، انسانهایی که هویّت انسانی خود را از دست دادهاند، جایگاهی جز آتش برای آنان نمیباشد، «ان تحسب انّ اکثرهم یسمعون او یعقلون ان هم الاّ کالانعام بل اضلّ سبیلاً» **فرقان، 44*** چنانکه خود آنان نیز اعتراف میکنند که اگر دستورات الهی را شنیده بودند و تعقّل میکردند، دیگر در جهنّم جای نداشتند. «قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فی اصحاب السعیر» **مُلک، 10***
انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبیه حیوان است، ولی کیفیّت و هدف بهرهبرداری انسان از نعمتها باید بهتر و بیشتر باشد، وگرنه همچون حیوان بلکه پستتر از آن است. انسان باید علاوه بر ظاهر، ملکوت را ببیند و علاوه بر سر و صداهای ظاهری، زمزمههای باطنی و معنوی را بشنود.
آدمیزاده طرفه معجونی است - از فرشته سرشته، و زحیوان
گر رود سوی این، شود به از این - ور رود سوی آن، شود پس از آن
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطیع و موحّد نیافرید؟ حضرت فرمودند: اگر چنین میشد، دیگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زیرا آنان مجبور بودند و اختیاری نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفرید و علاوه بر عقل و فطرت، با تعالیم پیامبران و کتب آسمانی مسیر هدایت او را روشن نمود و او را به طاعت فرمان داد و از نافرمانی نهی کرد، تا فرمانبرداران از عاصیان مشخّص شوند. گرچه تمام اسباب طاعت و عصیان را خداوند آفریده، امّا به چیزی امر یا نهی نکرده مگر آنکه انسان میتواند ضد آن را نیز انجام دهد و مجبور نباشد. **تفسیر اثنی عشری؛ بحار، ج3، ص6*** آری، تکلیفپذیری تنها ارزش و وجه امتیاز انسان از دیگر موجودات است.
پیام ها
1- فرجام بسیاری از انسانها و جنّیان، دوزخ است. «ذرأنا...»
2- جنّ هم مثل انسان، تکلیف و اختیار، کیفر و پاداش دارد. «من الجنّ و الانس»
3- ملاک انسانیّت، فهم پذیرش معارف و تکالیف دینی است، وگرنه انسان مانند حیوانات است. «اولئک کالانعام»
4- کسی که با وجود توانایی از نعمتهای الهی بهرهی صحیح نبرد، بدتر از موجودی است که اساساً فاقد آنهاست. «بل هم اضلّ»
5 - انسانهای غافل و بیبصیرت، (در بیتفاوتی، شکمپرستی، شهوتپرستی، استثمار شدن و محرومیّت از لذّت معرفت) مانند چهارپایان میباشند. «اولئک کالانعام»
6- غافلان، از حیوانات هم بدترند. «بل هم أضلّ اولئک هم الغافلون»
7- انسانهای بیبصیرت، از هدف، خدا، خود، امکانات، آخرت، ذریّه، آیات الهی، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خویش غافلند. «اولئک هم الغافلون»
8 - دوزخی شدن بسیاری از انسانها، به خاطر بهرهنبردن از نعمتهای الهی در مسیر هدایت و کمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زدهاند. «اولئک هم الغافلون»