قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَی اللَّهِ کَذِباً إِنْ عُدْنَا فِی مِلَّتِکُم بَعْدَ إِذْ نَجَّنَا اللَّهُ مِنْهَا وَ مَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَ أَنتَ خَیْرُ الْفَتِحِینَ
(شعیب به مخالفان گفت:) اگر پس از آنکه خداوند مارا از آیین شما نجات داد، دوباره به آن برگردیم بیگمان بر خدا دروغ بستهایم، ما را نسزد که به آیین شما برگردیم، مگر آنکه خدا بخواهد که او پروردگار ماست (خدا هم هرگز چنین نخواهد خواست). پروردگارِ ما بر هر چیز احاطهی علمی دارد، ما بر خداوند توکّل کردهایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حقّ داوری و راهگشایی کن که تو بهترین داوران و راهگشایانی.
نکته ها
«ملّت»، به معنای کیش و آیین است، چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «ملّة ابیکم ابراهیم». **حج، 78***
«فتح» در این گونه موارد، به معنای قضاوت و داوری برای راهگشایی است، یعنی سخن آخر را خداوند میگوید تا از بنبست خلاص شده و راه باز شود.
چون یاران شعیب علیه السلام، دین را بر اساس بیّنه و استدلال پذیرفتهاند، نه هوا و هوس؛ پس آن را رها نخواهند کرد. مگر آنکه خداوند دستور دهد و خداوند هم هرگز دستور بازگشت به شرک و کفر را نمیدهد، چون معمولاً کسی از دستورش بر میگردد که از کردارش پشیمان شود و خداوند هرگز چنین نیست.
پیام ها
1- ارتداد وبرگشت از آرمانها و عقائد حقّ و پذیرفتن شریک برای خداوند، نوعی افترا بر خدا و پیمانشکنی است. «قد افترینا... ما یکون لنا أن نعود»
2- شرک، اسارت و یکتاپرستی، نجات است. «بعد اذ نجّانا اللّه»
3- مؤمن، هرگز از حقّ عدول نمیکند و اهل سازش بر سر عقائدش نیست. «ما یکون لنا...» (عقبگرد و ارتجاع، ممنوع است و تساهل و تسامح همه جا ارزش نیست.)
4- هدایت و ضلالت در دائرهی اراده خداوند است. «الاّ أن یشاء اللّه»
5 - باید در هر حال تسلیم خدا بود و امر او را اطاعت کرد. «الاّ أنیشاء اللّه»
6- دلیل تسلیم شدن و پذیرفتن ربوبیّت خداوند، علم بیپایان اوست. «الاّ ان یشاء اللّه... وسع ربّنا کلّ شیء علماً»
7- دلیل توکّل ما بر خداوند نیز علم مطلق او بر همه چیز است. «وسع ربّنا کلّ شیء علماً علی اللّه توکّلنا»
8 - برای پایداری در ایمان، از خداوند استمداد و به او توکّل کنیم. «مایکون لنا ان نعود... علی اللّه توکّلنا»
9- در برابر پیشنهادهای شوم دشمنان، باید با توکّل بر خدا، قاطعانه ایستاد. «ما یکون لنا... توکّلنا»
10- واگذاری داوری به خداوند، نمونه ومصداق توکّل و تسلیم است. «علی اللّه توکّنا ربّنا افتح...»
11- در دعا، تناسب بین خواسته و اسمای الهی را باید در نظر گرفت. آنجا که نیاز به فتح داریم، خدا را با خیرالفاتحین صدا میزنیم. «افتح... خیر الفاتحین»
12- لازمهی داوری صحیح، علم وآگاهی همهجانبه است. داوری، حقّ کسی است که همه چیز را میداند. «وسع ربّنا کلّ شیء علما... ربّنا افتح...»
13- داوری، از شئون ربوبیّت خداوند است. «ربّنا افتح»
14- هدف انبیا تثبیت و بر کرسی نشاندن حرف حقّ است، نه سخن خویشتن. «افتح بیننا و بین قومنا بالحقّ»