ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّی عَفَواْ وَقَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَآءَنَا الضَّرَّآءُ وَالسَّرَّآءُ فَأَخَذْنَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
سپس به جای ناخوشی، خوشی قرار دادیم تا آنکه فزونی یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز (به طور طبیعی) رنجها و خوشیها رسیده بود (و این حوادث تلخ و شیرین، نشانهی قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانی (با قهر خود) گرفتیم، در حالی که درک نمیکردند.
نکته ها
«عَفَوا»، به معنای کثرت مال و فرزندان، یا ترک کردن و اعراض نمودن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولی آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سورهی انعام آیه 44 آمده است: «فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم أبواب کلّ شیء حتّی اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة» چون تذکّرات ما را فراموش کردند، درهای نعمتها را به رویشان گشودیم و پس از کامیابیها، ناگهان گرفتار قهر خویش کردیم. مثل بیماری که پزشک از بهبود او مأیوس شده و میگوید: هر چه میل دارد به او بدهید، کارش تمام است.
ممکن است برای آیه معنای دیگری نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد میگفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. **ترجمه الهیقمشهای*** غافل از آنکه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همهی نسلهاست و اینگونه غفلتها، زمینهی قهر الهی است.
پیام ها
1- گاهی رفاه، بینش و تحلیلهای نادرست، عامل نسیان و طغیان میشود. «قد مسّ آباءنا الضرّاء»
2- هر نوع خوشی و رفاهی نشانهی لطف نیست، گاهی زمینهساز قهر الهی است. «حتّی عفواْ... فاخذناهم بغتة»
3- بیشتر مردودین در آزمایشهایالهی، مرفّهانند نه محرومان.«حتّیعفوا وقالوا...»
4- قهر الهی، خبر نمیکند و ناگهان میرسد. «بغتة»
5 - از کنار حوادث تلخ و شیرین بیتفاوت گذشتن و عبرت نگرفتن، نشانه بیشعوری است. «لا یشعرون»
6- غوطهور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابی ناگهانی و غافلگیرانه دچار میکند. «فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون»