وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و اگر از طرف شیطان (و شیطان صفتان) کمترین وسوسه و تحریک و سوءنیّتی به تو رسید، پس به خداوند پناه آور، که قطعاً او شنوا و داناست.
نکته ها
«نَزغ»، به معنای ورود در کاری به قصد افساد و تحریک است.
در این سوره، از آیه 16 تا 27 داستان وسوسهی شیطان نسبت به حضرت آدم آمده است، در اواخر سوره هم نسبت به وسوسههای شیطان هشدار میدهد.
در آیهی قبل، دعوت به اعراض از جاهلان بود. پیامبر صلی الله علیه وآله از جبرئیل پرسید: با وجود خشم، چگونه میتوان تحمّل کرد؟ این آیه نازل شد. **تفاسیر نمونه و المنار*** البتّه پناه بردن، تنها با گفتن کلمهی «اعوذ باللّه» نیست، بلکه یک پیوند و ارتباط روحی برقرار کردن و توکّل نمودن و خود را به خدا سپردن است.
گرچه همهی انبیا معصومند، ولی شیاطین از دستاندازی و وسوسه حتّی نسبت به آنان هم در نمیگذرند. چنانکه این آیه میفرماید: «و امّا ینزغنّک من الشیطان نزغ» یاآیهی «وکذلک جعلنا لکلّ نبیّ عَدواً شیاطین الانس والجن» **انعام، 112*** که نشان دهندهی مخالفین انبیا از جنّ و انس است. امّا ارزش کار انبیا در همین است که با وجود غرائز بشری و وسوسههای شیطانی، انسانهای صالح و با تقوا و دور از گناهند.
در حقیقت شیطان، با وسوسههای خود قصد گمراه کردن تمام انسانها را دارد، ولی در برابر مخلصین شکست میخورد. «قال فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین الاّ عبادک منهم المخلصین» **ص ، 82 تا 83***
پیام ها
1- فرض گناه و وسوسه، دلالت بر وقوع آن ندارد، تنها هشدار است. («اِمّا»، در قالب شرط است، نه تحقّق. نظیر آیهی «لئن اشرکت لیحبطنّ عملک» **زمر، 65*** اگر شرک ورزی، عملت تباه میشود و شرط، دلیل بر وقوع نیست.)
2- وسوسهی شیطان، حتمی است. «ینزغنّک» (با نون تأکید آمده است)
3- وسوسهی شیطان، دائمی است. «ینزغنّک» (فعل مضارع، نشان استمرار است)
4- حتّی از کوچکترین وسوسهی شیطان نیز نباید غافل شد و باید به خدا پناه برد و خود را تحت پوشش او قرار داد. «نزغٌ»
5 - پیامبران معصومند و یکی از راههای عصمتشان، استمداد و توجّه و پناه بردن به خداست. «فاستعذ»
6- استعاذه واستمداد از خدا، بهترین درمان وسوسههای شیطانی است. «فاستعذ»
7- انبیا هم نیاز به استعاذه و پناهجویی به خدا دارند. «فاستعذ»
8 - هنگام خطر، توجّه و هوشیاری ویژه لازم است. «فاستعذ»
9- چون وسوسههای شیطانی متفاوت است، استعاذه هم باید به «اللّه» باشد که جامع همهی صفات نیک و کمالات است. (فرمود: «باللّه»، و نفرمود: «بالغنی»، یا «بالعلیم»، یا صفت دیگر خدا).
10- باید به خدایی پناه برد که شنوا و داناست و به هر راز و رمزی آگاه است، نه به بتها و خرافات و... «انه سمیع علیم»