تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 4(سوره های اعراف و انفال)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره اعراف آیه 150

وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَی‏ إِلَی‏ قَوْمِهِ غَضْبَنَ أَسِفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِی أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَأَلْقَی الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَآءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِینَ‏
و همین که موسی (از کوه طور) به سوی قوم خود برگشت (و گوساله‏پرستی آنان را دید)، به حال خشم و تأسّف گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا بر فرمان پروردگارتان (که ده شب ماندن مرا تمدید کرد)، پیشی گرفتید؟ (و صبر نکردید تا از کوه طور برگردم.) آنگاه الواح (تورات) را (به کناری) افکند و (از شدّت غضب، موی) سر برادرش را گرفت و به سوی خود کشید. (هارون) گفت: ای فرزند مادرم! حقیقت این است که این گروه مرا در ضعف قرار داده (به حرفم گوش ندادند) ونزدیک بود مرا بکشند. پس (من بی‏گناهم و) کاری نکن که دشمنان را به شماتتم برخیزاند (و شاد شوند) و مرا با ستمگران قرار مده.
نکته ها
پس از مخالفت‏هایی که با حضرت علی علیه السلام صورت گرفت، روزی آن حضرت خطاب به مردم فرمود: سیره و الگوی من انبیا هستند... امّا الگوی من از برادرم هارون این است که هارون به برادرش فرمود: «یابن امّ انّ القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی»، حال اگر بگویید او را به استضعاف نکشیدند و خوار نکردند و برای قتل او هیچ اقدامی نکردند، منکر قرآن شده‏اید و اگر همان باشد و شما آن را پذیرفتید، پس هارون معذور بوده و سکوتش لازم بوده است. ** تفسیر نورالثقلین‏*** چنانکه پیامبر صلی الله علیه وآله نیز به آن حضرت فرمودند: «یا علی... فانّک منّی بمنزلة هارون من موسی و لک بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و کادوا یقتلونه» پس تو نیز در برابر دشمنی قریش صبر پیشه کن. **تفسیر فرقان***
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: حضرت موسی برای نشان دادن نهایت ناراحتی خود، هنگامی که به میان مردم رسید، آن رفتار توبیخ آمیز را با هارون نمود وگرنه خداوند به موسی در کوه طور گوساله‏پرستی قومش را خبر داده بود. ** تفسیر فرقان***
امام صادق علیه السلام فرمود: هارون با آن همه اذیّت و آزاری که از قومش دید، باز در میان آنان ماند، زیرا اگر آنان را ترک می‏کرد و به سوی موسی می‏رفت، قطعاً عذاب الهی بر آنان نازل می‏شد. «اذا فارقهم ینزّل بهم العذاب». **تفاسیر نورالثقلین، فرقان و اثنی عشری‏***

پیام ها
1- در برابر انحراف‏های فکری، باید غیرت دینی نشان داد. «غضبان أسفاً» (مانند برخورد امام خمینی (ره) با توطئه‏ی آیات شیطانی سلمان رشدی مرتد)
2- حتّی غضب اولیای خدا، از روی تأسّف بر حال مردم است. «غضبان أسفاً»
3- از آفات هر انقلاب و حرکت اصلاحی، ارتداد و ارتجاع می‏باشد. «بئسما خلفتمونی» (پس رهبر باید آن را پیش‏بینی کرده و پیشگیری کند.)
4- در جامعه‏ی‏فاسد و منحرف، گاهی تلاش انبیا هم بی‏نتیجه می‏ماند. «بئسما خلفتمونی»
5 - نباید بر امر و فرمان الهی پیشی گرفت. «أعجلتم أمر ربّکم»
6- تأخیر موسی و تمدید مدّت حضور در کوه طور، فرمان الهی بود، نه خواستِ موسی و البتّه جنبه‏ی تربیتی داشت. «أمر ربّکم»
7- هرگاه اصول در خطر افتد، فروع را باید رها کرد. «القی الالواح» هنگامی که موسی دید مردم مشرک شده ودست از اصل خداپرستی برداشته‏اند، الواح تورات را که یک سری دستورات و قوانین الهی بود، به کناری گذارد و پیگیر اصل مهم‏تر شد.
8 - برای ایجاد شوک در جامعه منحرف، باید حرکت توبیخی چشمگیر و به یاد ماندنی کرد. «القی الالواح و أخذ برأس أخیه یجرّه» چنانکه در نهج‏البلاغه می‏خوانیم: حضرت علی علیه السلام برای ایجاد تحرّک در شنوندگان بی‏تفاوت، گاهی سیلی به صورت مبارک خود می‏زد. «ثمّ ضرب علی لحیته الکریمة» **نهج البلاغه، خطبه 182***
9- موی بلند، برای مرد مانعی ندارد. «اخذ برأس اخیه یجرّه»
10- به خاطر مقام و موقعیّت و خویشاوندی، از لغزش دیگران چشم‏پوشی نکنیم. «اخذ برأس اخیه» گاهی توبیخ به موقع نزدیکان و در میان جمع، برای نشان دادن اهمیّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بیگانگان است. «اخذ برأس اخیه» چنانکه خداوند پیامبرش را چنین مورد خطاب قرار داده است. «لئن اشرکت لیحبطنّ عملک و لتکوننّ من الخاسرین» **زمر، 61*** در حالی که هدف، هشدار به دیگران است.
11- در برابر فرد عصبانی باید برخوردی عاطفی داشت. «یاابن اُمّ» با اینکه موسی و هارون علیهما السلام از یک پدر ومادر بودند، امّا هارون، موسی را فرزند مادر خطاب کرد.
12- مستضعفان دیروز که به دست موسی از فرعون نجات یافتند، امروز عاملِ استضعاف رهبران خود شده‏اند. «استضعفونی»
13- سقوط اخلاقی انسان تا آنجاست که به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستی، ولی‏نعمت خود را تهدید به قتل می‏کند. «و کادوا یقتلوننی»
14- همه‏ی اصحاب انبیا عادل نبوده‏اند، گاهی بعضی از آنها مرتد هم شده‏اند. «و کادوا یقتلوننی » چنانکه بعضی گوساله‏پرست شدند.
15- هنگام توبیخ دوستان، باید مواظب بود که دشمن از آن سوء استفاده نکند. «فلاتشمت بی الاعداء»
16- سکوت و بی‏تفاوتی نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم‏سنگ ظالم قرار می‏دهد. «لاتجعلنی مع القوم الظالمین» هارون سکوت را ظلم می‏دانست، لذا فرمود: من سکوت نکردم، بلکه آنان مرا بایکوت و تهدید به قتل نمودند.