تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 4(سوره های اعراف و انفال)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره انفال آیه 48

وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَنُ أَعْمَلَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ فَلَمَّا تَرَآءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَی‏ عَقِبَیْهِ وَ قَالِ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِّنکُمْ إِنِّی أَرَی‏ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ
و (به یادآور) زمانی که شیطان، کارهای آنان (مشرکان) را در نظرشان زیبا جلوه داد و گفت: امروز هیچ کس از مردم، بر شما غالب نخواهد شد و من نیز در کنار شما وپناهِ شمایم. امّا همین که دو لشکر با هم درآویختند (و فرشتگان به یاری سپاه اسلام آمدند،) شیطان به عقب برگشت و گفت: هر آینه من از شما بیزارم، من چیزی را می‏بینم که شما نمی‏بینید، همانا من از خدا بیم دارم و خداوند سخت عقوبت است.
نکته ها
کلمه‏ی «جار»، به معنای یاور، شریک، همسایه و هم‏سوگند آمده که در اینجا معنای اوّل مناسب‏تر است. کلمه‏ی «نَکَص» به معنای خودداری و برگشت است و «عَقِب» به معنای پاشنه‏ی پا و «نَکَص علی عقبیه» یعنی بر پاشنه‏های پا چرخید و پشت کرد.
گفتگوی شیطان با طرفدارانش که در این آیه مطرح شده، ممکن است همان وسوسه‏های شیطانی باشد، یا آنکه شیطان در قالب انسان، اهداف خود را دنبال کند و در قیافه‏ی انسان، به اغوا و وسوسه بپردازد که روایات هم در این باره وارد شده است. **تفاسیر مجمع البیان ونورالثقلین‏***
چنانکه شیطان در جنگ بدر، به صورت سراقةبن مالک (از سرشناسان قبیله‏ی بنی‏کنانه) درآمد و مشرکان را تشویق و ترغیب می‏کرد و به آنان وعده‏ی همراهی و پیروزی می‏داد، امّا با حضور فرشتگان در آستانه‏ی پیروزی سپاه اسلام، پا به فرار گذارد. پس از شکست کفّار، در مکّه به او می‏گفتند: تو سبب شکست ما شدی! و او قسم می‏خورد که حتّی از مکّه بیرون نیامده است. پس معلوم شد که شیطان در قیافه‏ی سراقه، به آنان وعده‏ی پیروزی داده، سپس فرار کرده است.
شیطان برای جبهه‏ی باطل کار تبلیغاتی می‏کند ودر مرحله‏ی آغاز مبارزه به آنان روحیّه می‏دهد، ولی در مرحله‏ی برخورد هنگام دیدن امدادهای الهی، آنان را رها کرده و عقب‏نشینی می‏کند.

پیام ها
1- یکی از راه‏های فریب شیطان، زیبا جلوه‏دادن بدی‏هاست. «زیّن» آری، نیکو پنداشتن کارهای بد وناهنجاری‏ها، نشانه‏ی نفوذ شیطان در افکار انسان است.
2- شیطان و شیطان‏صفتان، دیگران را برای فساد، توجیه وتحریک می‏کنند. «زیّن، لا غالب، جار لکم»
3- ایمان، حمایت فرشتگان را جلب می‏کند و کفر، حمایت شیطان را. «جار لکم»
4- شیطان، منافق، فریب‏کار، دروغگو و بی‏وفاست. «جار لکم... بری‏ء منکم»
5 - شیاطین، آتش فتنه را روشن می‏کنند، ولی خود را در معرکه قرار نمی‏دهند. «انّی بری‏ء منکم»
6- توکّل بر غیر خدا، سبب رها شدن انسان در مشکلات می‏شود.«انّی جار لکم... انّی بری‏ء منکم»
7- روابط غیر الهی، ناپایدار وغیر قابل اطمینان است. «قال انّی بری‏ء منکم»
8 - شیطان، از قدرت فرشتگان آگاه است. «انّی أری ما لاترون» و این مشاهده‏ی قدرت فرشتگان، سبب عقب‏گرد او شد. «قال انّی بری‏ء منکم»
9- شیطان، قادر بر مشاهده‏ی برخی امور پنهانی است. «انّی أری ما لاترون»
10- شیطان، معتقد به خداوند و آگاه به شدّت عقوبت اوست. «انّی اخاف اللّه و اللّه شدید العقاب» هرچند شاید به گفته ابن عباس: شیطان به دروغ ادّعای ترس از خداوند را داشت، وگرنه کار او به اینجا نمی‏رسید. ** تفسیر اثنی عشری‏***