تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 4(سوره های اعراف و انفال)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره انفال آیه 41

وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی‏ وَالْیَتَمَی‏ وَالْمَسَکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَی‏ عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِ‏ّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ
و اگر به خداوند وآنچه بر بنده‏ی خود، روز جدایی (حقّ از باطل،) روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی‏ایمان در جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان دارید، بدانید که هر چه غنیمت گرفتید، همانا خمس (یک پنجم) آن برای خداوند و رسول خدا و خویشاوندان (او، اهل‏بیت علیهم السلام) و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان (از سادات) است، و خداوند بر هر چیزی تواناست.
نکته ها
مخاطب این آیه در هنگام نزول، کسانی هستند که همراه پیامبر در جنگ بدر شرکت کرده و با جانفشانی و از جان گذشتگی، پیروزی را بدست آورده‏اند. کسانی که اهل نماز، روزه، هجرت، جهاد و شهادت بوده و چشم امید پیامبر به آنان بود، امّا با این حال خداوند در این آیه می‏فرماید: ای مجاهدان جبهه‏ی بدر، اگر به خدا و پیامبر و قرآن ایمان دارید، خمسَ غنائم را بدهید. یعنی شرط ایمان به خدا، علاوه بر نماز و روزه و جهاد، ادای واجب مالی یعنی خمس است.
واژه‏ی «غنیمت» و «غرامت»، هر یک شش بار در قرآن آمده است. همان گونه که غرامت شامل هرگونه ضرر مالی می‏شود، نه فقط ضرر جنگی، غنیمت هم نه تنها درآمد جنگی، بلکه هرگونه منفعتی را دربرمی‏گیرد. کتب لغت مانند لسان‏العرب، تاج‏العروس و قاموس و مفسّران اهل‏سنّت از قبیل قرطبی، فخررازی و آلوسی نیز در عمومیّت لغت، شک ندارند. همچنین در مفردات راغب آمده است: به هر چیزی که انسان بدست می‏آورد، غنیمت گفته شده است. در قرآن نیز غنیمت، برای غنائم غیر جنگی بکار رفته است: «فعنداللّه مغانم کثیرة» ** نساء، 94*** حضرت علی علیه السلام نیز می‏فرماید: «مَن اخذها لَحق و غَنم» **نهج البلاغه، خطبه 120*** ، کسی که به آیین خداوند عمل کند، به مقصود رسیده و بهره می‏برد.
طبق روایات و به عقیده‏ی شیعه، غنیمت در این آیه شامل هرگونه در آمدی اعمّ از کسب و کار و تجارت می‏شود. و نزول آیه در جنگ بدر، دلیل این نیست که خمس تنها در غنائم جنگی باشد و اگر هم مراد از غنیمت در آیه تنها غنائم جنگی باشد، باید گفت: یک مورد از خمس در این آیه آمده و موارد دیگر در روایات مطرح شده است.
خمس، در روایات نیز از اهمیّت ویژه‏ای برخودار است، از جمله اینکه هر کس خمس مالش را نپردازد، مالش حلال نمی‏شود و نمی‏تواند در آن تصرّف کند و نماز با لباسی که خمس آن پرداخت نشده باشد، مشکل دارد. **برای توضیح بیشتر به کتاب خمس مؤلّف مراجعه شودبرای توضیح بیشتر به کتاب خمس مؤلّف مراجعه شود***
این آیه با آیه‏ی اوّل که انفال را تنها از خدا و رسول می‏داند، «قل الانفال للّه و للرسول» منافاتی ندارد، زیرا با توجّه به آیه‏ی خمس، آن بزرگواران (پیامبر یا امام و نماینده او) آنچه دریافت می‏کنند، خمس و یک پنجم آن را برای مصارف ذکر شده در آیه نگه می‏دارند و بقیه‏ی آن را (چهار پنجم)، به جنگجویان می‏دهند.
فقها خمس را در هفت چیز واجب می‏دانند: 1- سود و منفعت کسب و درآمد سالیانه، 2- گنج، 3- معادن، 4- گوهرهایی که از غوّاصی به دست می‏آید، 5 - مال حلال مخلوط به حرام، 6- زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد، 7- غنیمت جنگی. **برای توضیح بیشتر به توضیح المسائل مراجعه کنید***
بسیار روشن است که خداوند نیاز به خمس ندارد، بنابراین سهم خدا، برای حاکمیّت قانون خدا و ولایت رسول، تبلیغات و رساندن ندای اسلام به گوش جهانیان، نجات مستضعفان و جلوگیری از مفسدان است.
برپایه‏ی روایات، سهم خدا در اختیار رسول و سهم رسول و پس از او، در اختیار امام است. **تفسیر صافی‏*** و این سه سهم در زمان غیبت امام، در اختیار نوّاب خاص و یا نوّاب عام او یعنی مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید قرار داده می‏شود. **تفسیر نمونه‏***
«ذی القربی»، به دلیل روایات بسیار از شیعه **تفسیر نورالثقلین و کافی، ج‏1، ص‏544*** و نیز برخی روایات اهل‏سنّت، همه‏ی بستگان پیامبر صلی الله علیه وآله نیستند، بلکه مراد، امامان اهل‏بیت علیهم السلام می‏باشند که مقام امامت ورهبری دارند و خمس، متعلّق به رهبر و حکومت اسلامی است، نه فامیل پیامبر.
علاوه بر روایات، قرار گرفتن ذی‏القربی، در ردیف «اللّه و للرسول» به خصوص با حرف «لام»، نشانه‏ی آن است که ذی‏القربی افراد خاصّی هستند که در خط خدا و رسولند.
از مصارف دیگر خمس در روایات، مساکین و در راه ماندگان از سادات بنی‏هاشم است، چون گرفتن زکات بر فقرای سادات حرام است، پس باید از طریق خمس، نیازهای آنان تأمین شود. **تفسیر مجمع البیان، وسائل، ج‏6، کتاب الخمس‏***
در واقع اسلام برای برطرف کردن محرومیّت‏های جامعه، دو چیز را واجب کرده است: یکی زکات که مربوط به همه‏ی فقرای جامعه می‏باشد و دیگری خمس که بخشی از آن مخصوص فقرای سادات است و خمس و زکات به اندازه‏ی نیاز سال فقرا به آنان پرداخت می‏شود، نه بیشتر.
امام رضا علیه السلام فرمودند: تصمیم‏گیری در مقدار سهم برای هر یک از موارد ششگانه‏ی ذکر شده در آیه، با امام است. **تفسیر صافی***

پیام ها
1- پرداخت خمس واجب است، گرچه درآمد و غنائم کم باشد. «غنمتم من شی‏ء»
2- حال که با نصرت الهی در «بدر» پیروز شدید، حقّ خدا و رسول و اهل‏بیت علیهم السلام و خمس غنائم را بپردازید. «غنمتم... فانّ للّه خُمُسه»
3- اسلام، مالکیّت اشخاص حقوقی را پذیرفته است. «للرسول و لذی القربی»
4- محرومیّت زدایی، از برنامه‏های اسلام است و باید از ثمره‏ی جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «والمساکین و ابن السبیل»
5 - برای گرامیداشت طبقه‏ی محروم، نام آنان در کنار نام خدا ورسول و اهل‏بیت قرار گرفته است. «للّه خمسه و للرسول و لذی‏القربی و الیتامی والمساکین...»
6- ایمان، عامل عمل به وظیفه و ایثار است. «للّه خمسه ... ان کنتم آمنتم»
7- گذشت از مال، آن قدر دشوار است که گاهی رزمندگان هم در آن می‏مانند. «غنمتم... ان کنتم...»
8 - نشانه‏ی ایمان کامل، خمس دادن است. بدنبال بیان ایمان، عبادت، هجرت و جهاد می‏فرماید: «لِلّه خمسه... ان کنتم آمنتم...» بنابراین خمس، واجب دائمی و مستمرّ است، نه موسمی و موقّت، چون شرط ایمان است.
9- عبودیّت، رمز دریافت معارف الهی است وپیامبراکرم صلی الله علیه وآله، بنده‏ی خالص خدا بود. «و ما انزلنا علی عبدنا»
10- وجود پیامبر میان مسلمانان، عامل یاری خداوند و پیروزی آنان است. «ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان»
11- روز جنگ، روز جدایی مدّعیان راستین از دروغگویان است. «یوم الفرقان یوم التقی الجمعان»
12- امداد الهی در جنگ بدر، حقّانیّت اسلام را روشن کرد، «یوم الفرقان» و نمودی از قدرت خداوند بود. «واللّه علی کلّ شی‏ء قدیر»