سَآءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایتِنَا وَأَنفُسَهُمْ کَانُواْ یَظْلِمُونَ
مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی وَمَن یُضْلِلْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْخَسِرُونَ
چه بد مَثَلی دارند کسانی که آیات ما را تکذیب کردند. و(لی) آنان تنها به خودشان ستم میکردند.
هرکه را خدا هدایت کند، تنها اوست هدایت یافته، و هر که را گمراه کند، پس آنان همان زیانکارانند.
نکته ها
شاید دلیل اینکه در مورد هدایت یافتگان کلمهی مفرد «مهتد» به کار رفته و در مورد گمراهان به صورت جمع آمده «خاسرون»، آن باشد که راه هدایت یافتگان یکی است و با هم متّحدند، امّا منحرفان، متفرّقند و راهشان متعدّد است.
جان گرگان و سگان هر یک جداست متّحد جانهای شیران خداست
گرچه هدایت و گمراهی به دست خداست، ولی جنبهی اجبار ندارد و بیدلیل و بیحساب نیست. خداوند حکیم و رحیم است و تا انسان زمینه را به دست خویش فراهم نسازد، مشمول لطف یا قهر الهی نمیشود.
پیام ها
1- عاقبتِ زشتی در انتظار تکذیب کنندگان است. «ساء مثلاً»
2- تکذیب آیات الهی، ظلم به خویش است، نه خداوند. «أنفسهم کانوا یظلمون» مقدّمداشتن «انفسهم» بر «یظلمون»، نشانهی انحصار است.
3- هدایت به دست خداوند است و اگر لطف او نباشد، علم به تنهایی سبب نجات و هدایت نمیشود. «من یهد اللّه»
4- هدایتیافتگان از هر گونه زیان و خسران دور هستند، زیرا ضلالت سرچشمهی خسارت است. «مَن یضلل اللّه فاولئک هم الخاسرون»