عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَآ إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَ لَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَبٍ مُبِینٍ
و گنجینههای غیب، تنها نزد خداست و جز او کسی آن را نمیداند و آنچه را در خشکی ودریاست میداند، وهیچ برگی از درخت نمیافتد جز آنکه او میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین وهیچ تر وخشکی نیست، مگر آنکه (علم آن) در کتاب مبین ثبت است.
نکته ها
«مفاتح»، یا جمع «مِفتَح» به معنای گنجینه و خزانه است، یا جمع «مِفتاح» به معنای کلید است، ولی معنای اوّل مناسبتر است. **تفسیر المیزان.***
کلمهی تر و خشک، کنایه از همهی چیزهایی است که مقابل همند، مثل مرگ و حیات، سلامتی و مرض، فقر و غنا، نیک و بد، مجرّد و مادّی. این مطلب در آیهی «و کلّ شیء أحصیناه فی امامٍ مُبین» **یس، 12.*** نیز بیان شده است.
شاید مراد از سقوط برگها، حرکات نزولی و مراد از دانههای در حال رشد زیر زمین، حرکات صعودی باشد. **تفسیر فی ظلال القرآن.***
پیام ها
1- دلیل آنکه عذاب عجولانهای که کفّار تقاضا میکنند فرا نمیرسد، علم خداوند به اسرار هستی است. «ما تستعجلون... و عنده مفاتح الغیب»
2- احکام الهی بر اساس آگاهی او بر غیب و شهود است. «اِنِ الحُکم الاّ للّه - و عنده مفاتح الغیب»
3- دامنهی علم غیب، گستردهتر از علوم عادّی است. (زیرا قرآن درباره آن تعبیر انحصاری دارد.) «لا یعلمها الاّ هو»
4- بر خلاف کسانی که میگویند خداوند تنها به کلیّات علم دارد، خداوند به همه چیز دانا و از همهی جزئیّات هستی آگاه است. پس باید مواظب اعمال خود باشیم. «لا تسقط من ورقة...»
5 - جز خداوند، هیچکس از پیش خود علم غیب ندارد. «و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الاّ هو»
6- در جهان، مرکزیّتی برای اطلاعات وجود دارد. «فی کتاب مبین»
7- نظام هستی، طبق برنامهی پیش بینی شدهای طراحی شده است. «کتاب مبین»