فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَباً قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَّمَا أَفَلَ قَالَ لَا اُحِبُّ الْأَفِلِینَ
پس چون شب بر او پرده افکند ستارهای دید، گفت: این پروردگار من است. پس چون غروب کرد، گفت: من زوال پذیران را دوست ندارم.
نکته ها
در زمان ابراهیمعلیه السلام ستارهپرستی رایج بوده و ستاره را در تدبیر هستی مؤثّر میپنداشتند.
سؤال: آیا پیامبر بزرگی همچون حضرت ابراهیم حتّی برای یک لحظه میتواند ستاره یا ماه و یا خورشید را بپرستد؟
پاسخ: مجادله و گفتگوی حضرت ابراهیم با مشرکان، از باب مماشات و نشان دادن نرمش در بحث، برای رد عقیدهی طرف است، نه اینکه عقیدهی قلبی او باشد زیرا شرک با عصمت منافات دارد. گفتن کلمهی «یا قوم» در دو آیهی بعد نشانهی مماشات در گفتن «هذا ربّی» است، به همین دلیل وقتی غروب ماه و خورشید را میبیند، میگوید: من از شرک شما بیزارم، و نمیگوید از شرک خودم (آیه 78).
به علاوه در آیهی قبل خواندیم که خداوند، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان داد و او به یقین رسید و آغاز این آیه با حرف «فاء» شروع شد، یعنی نتیجه آن ملکوت و یقین این نوع استدلال بود.
موجودی که طلوع و غروب دارد، محکوم قوانین است نه حاکم بر آنها. ابراهیم، ابتدا موقّتاً پذیرش آن را اظهار میکند تا بعد با استدلال ردّ کند.
پیام ها
1- یکی از شیوههای احتجاج، اظهار همراهی با عقیدهی باطل و سپس ردّ کردن آن است. «هذا ربّی»
2- بیدار کردن فطرتها، فعال کردن اندیشهها و توجّه به احساسات، از بهترین شیوههای تبلیغ است. «لا اُحبّ الافلین»
3- محبوب واقعی کسی است که محدود به مکان، زمان و موقّت نباشد. «لاأحبّ الافلین»
4- معبود، باید محبوب و عبادت باید عاشقانه باشد، روح دین، عشق است. «لاأحبّ الافلین»