قُلْ إِنِّی عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَکَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیْرُ الْفصِلِینَ
بگو: همانا من از طرف پروردگارم بر دلیل آشکاری هستم، ولی شما آن را دروغ پنداشتید. آنچه را شما (از عذاب الهی) با شتاب میطلبید به دست من نیست فرمان جز به دست خدا نیست که حقّ را بیان میکند و او بهترین (داور و) جدا کنندهی حقّ از باطل است.
نکته ها
«بیّنة» ازکلمهی «بینونة» (جدایی)، به دلیلی گفته میشود که به طور کامل و روشن، حق و باطل را از هم جدا میکند. دلائل و معجزات پیامبران، نه ثقیل بود نه مبهم، همه میفهمیدند و اگر لجاجت نمیکردند، از جان و دل میپذیرفتند، به همین خاطر پیامبران خود را دارای «بیّنه» معرّفی میکردند.
کفّار میگفتند: اگر راست میگویی، چرا قهر خدا بر ما نازل نمیشود؟ «تستعجلون به» نظیر آیهای که میگفتند: اگر این مطلب راست است، خدایا بر ما سنگ بباران، «فامطر علینا حجارةً من السماء» **انفال، 32.*** «استعجال» و عذاب خواهی در اقوام دیگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح هم میگفتند: اگر راست میگویی عذاب موعود را سریعاً برای ما بیاور. «فَاتِنا بما تَعدُنا» ** اعراف، 70 و 77 ؛ هود، 32.***
پیام ها
1- دعوت انبیا بر اساس «بینه» است، نه خیال و تقلید کورکورانه «علی بیّنة»
2- اعطای بیّنه به پیامبر، پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «بیّنة من ربّی»
3- انبیا باید بیّنهی الهی داشته باشند، نه آنکه طبق تقاضای روزمرّهی مردم کار کنند. «بیّنة من ربّی» (قرآن، بیّنه و دلیل روشن وگواه حقانیّت پیامبرصلی الله علیه وآله است)
4- پیامبر اسلام بر قرآن که بیّنهی اوست، احاطهی کامل دارند. («علی بیّنة» به معنای استعلا و احاطه بر مفاهیم قرآن است)
5 - کافران، بیّنهی پیامبر را تکذیب میکنند، ولی انتظار دارند او از هواهای نفسانی آنان پیروی کند. «لا اتّبع اهوائکم - کذّبتم به»
6- با بهانه جویان، صریح حرف بزنید. «ما عندی»
7- پیامبر، تنها فرستادهای همراه با منطق و بیّنه است و نظام هستی به دست خداست. (با تقاضای نزول سریع قهر الهی از پیامبر، قلع و قمع خود یا نابودی هستی را نخواهید). «ما تستعجلون به»
8 - آیه، هم تهدید کافران است، هم دلداری پیامبر. «و هو خیرالفاصلین»