تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 3(سوره های مائده و انعام)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره مائده آیه 116

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَعِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ ءَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلَهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَنَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّمُ الْغُیُوبِ

و زمانی که خداوند گفت: ای عیسی بن مریم! آیا تو به مردم گفتی: به غیر از خدا، من و مادرم را به عنوان دو معبود بگیرید؟ (عیسی) گفت: (خدایا!) تو پاک و منزّهی، مرا نشاید که حرف ناروایی که سزاوار من نیست بگویم، اگر چنین گفته بودم، تو آن را می‏دانستی (زیرا) تو آنچه را در دل و جان من است می‏دانی، امّا من از آنچه در ذات توست بی‏خبرم، همانا، دانای تمام غیب‏ها تویی تو.
نکته ها
در آیه 109 همین سوره خواندیم که خداوند پیامبران را در قیامت جمع کرده و از آنان می‏پرسد: از مردم چه پاسخی شنیدید؟ این آیه، گفتگوی خدا و حضرت عیسی را در آن روز بیان می‏کند.
گرچه مسیحیان، امروز مریم را خدا نمی‏دانند، ولی چون گروهی از آنان در آن زمان عقیده به خدا بودن مریم داشتند و یا به خاطر آنکه عبادت در برابر مجسّمه او به منزله‏ی معبود قرار دادن اوست، تعبیر به «اله» شده است. «اتّخذونی و اُمّی الهین»
«دون اللّه»، نشانه‏ی شرک است، نه نفی خدا، یعنی علاوه بر خدا، عیسی و مریم را معبود دانستن شرک است. البتّه تثلیث فعلی مسیحیان، اب و ابن و روح‏القدس است.
امام رضا علیه السلام فرمود: درباره‏ی من دو گروه هلاک می‏شوند و من تقصیری ندارم: یکی علاقمندان افراطی، دیگری کینه توزان بی‏جهت. ** تفسیر نورالثقلین.***
تسبیح حضرت مسیح، خود نشانه دیگری است که خداوند منزّه از هرگونه شریکی است. در آیات دیگر آمده است: «وقالوا اتّخذ الرّحمن ولداً سبحانه» ** انبیاء، 26.*** ، «ویجعلون للّه البنات سبحانه» ** نحل، 57.*** که خدا را از داشتن هر گونه فرزند، چه دختر چه پسر، منزّه می‏شمارد.
پیام ها
1- گاهی سؤال و توبیخ یک بی‏گناه، برای هشدار به دیگران است. «ءأنت قلت» گاهی به در می‏گویند تا دیوار بشنود.
2- ادّعای الوهیّت برای انسان، گرچه پیامبر باشد، ادّعایی باطل است. «ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحقّ»
3- انبیا معصومند. «مایکون لی أن أقول ما لیس لی بحقّ»
4- انبیا از غلوّ پیروان خود بیزارند. «ان کنت قلته فقد علمته»
5 - همه‏ی گفته‏های انسان و اسرار درونش برای خداوند روشن و معلوم است. «فقد علمته تعلم ما فی نفسی»
6- تسبیح و تنزیه خدا از هر نسبت ناروا، لازم است. «سبحانک»
7- علم انبیا محدود است. «لا اعلم ما فی نفسک» و کسی که علمش محدود است، شایسته‏ی خدایی نیست.
8 - افکار و اسرار مردم از امور غیبی است که خدا بدان آگاه است. «تعلم ما فی نفسی... انّک انت علاّم الغیوب»
9- آگاهی کامل و گسترده بر همه‏ی حقایق مخصوص خداست. «انّک انت علاّم الغیوب»