وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَآءً بِمَا کَسَبَا نَکَلاً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
مرد و زن دزد را به جزای کاری که انجام دادهاند دستشان را قطع کنید. این کیفری است از سوی خداوند و خداوند مقتدر حکیم است.
نکته ها
کلمهی «نکال» به معنای امر بازدارنده است. قوانین جزایی اسلام برای بازدارندگی است، نه انتقامجویی. «نکال» به عقوبتی گفته میشود که مایهی عبرت دیگران باشد. **قاموس قرآن.***
در این آیه ابتدا مرد دزد، سپس زن دزد مطرح شده است، ولی در آیهی دوّم سورهی نور که حکم زنا بیان شده، ابتدا زن زناکار، سپس مرد زناکار یاد شده است، شاید به خاطر آن که در سرقت، نقش مردِ خلافکار بیشتر است و در زنا، نقش زنِ خلافکار.
از مرحوم سید مرتضی علمالهدی (از علمای هزار سال قبل) پرسیدند: چرا دستی که پانصد مثقال طلا دیه دارد، به خاطر یک چهارم مثقال دزدی، قطع میشود؟ پاسخ فرمود: «امانت»، قیمت دست را بالا میبرد و «خیانت»، ارزش آن را میکاهد.
طبق روایات، مقدار قطع دست، چهار انگشت است و باید انگشت شست و کف دست باقی بماند. مقدار مالی هم که به خاطر آن دست دزد قطع میشود، باید حداقل به قیمت یک چهارم دینار (یک چهارم مثقال طلا) باشد. مال هم باید در مکان حفاظت شده باشد، نه در مثل کاروانسرا، حمّام، مسجد و اماکن عمومی. سارق نیز باید از قانون قطع دست مطلع باشد، وگرنه دست او قطع نمیشود. همچنین اگر کسی در سالهای قحطی از روی اضطرار، مواد غذایی را سرقت کند دستش قطع نمیشود. البتّه در تمام مواردی که دست قطع نمیشود کیفرهای دیگری در کار است که تفصیل آن در کتب فقهی آمده است. **تفسیر صافی.***
پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله، بدترین نوع سرقت را سرقت از نماز و ناقص انجام دادن رکوع و سجود دانستهاند. **تفسیر قرطبی.***
اجرای این احکام، نیاز به حکومت و قدرت و نظام و تشکیلات دارد، پس اسلام، دین حکومت و سیاست است.
اسلام، قبل از بریدن دست، بر اهمیّت و لزوم کار و ادارهی زندگی فقرا از طریق بیتالمال و بستگان نزدیک و قرضالحسنه و تعاون و... تأکید میکند، ولی با این حال فقر، بهانه و مجوّز سرقت نیست. **تفسیر فیظلالالقرآن.***
سیستم جزایی دنیا، چون تنها به زندان و جریمهی مالی تکیه دارد، از مقابله با سرقت عاجز است.
قطع دست، برای مجرم عامل هشدار دائمی و مایهی جلوگیری از لغزش مجدّد او ودیگران است. «فاقطعوا ایدیهما»
پیام ها
1- کیفر زن و مرد دزد یکسان است. «السارق و السارقة»
2- باید امنیّت جامعه را با قاطعیّت حفظ کرد. «فاقطعوا»
3- جریمه و کیفر سنگین، بازدارنده از دزدی است. «نکالا»
4- در قوانین کیفری اسلام، علاوه بر تنبیه مجرم، عبرت دیگران هم مطرح است. «نکالاً»
5 - در اجرای حدود الهی، نباید تحت تأثیر عواطف قرار گرفت. «فاقطعوا»
6- با اینکه قطع دست از طرف قاضی وحاکم است، امّا خداوند به همه مؤمنین خطاب میکند، «فاقطعوا ایدیهما» تا آنان زمینهاجرای حدود الهی را فراهم کنند.
7- مالکیّت شخصی و امنیّت اجتماعی به قدری مهم است که به خاطر آن، باید دست دزد قطع شود. «فاقطعوا»
8 - اعمال قدرت، باید حساب شده باشد. «عزیز حکیم»
9- فرمان قطع دست دزد، جلوهای از عزّت و قدرت خداوند است. «فاقطعوا... عزیز حکیم»