یَسَْلُونَکَ مَاذَآ أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُواْ مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُواْ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
(ای پیامبر!) از تو میپرسند: چه چیزهایی برای آنان حلال شده است؟ بگو: تمام پاکیزهها برای شما حلال گشته است، و (نیز صید) سگهایِ شکاری آموزش دیده که در پی شکار گسیل میدارید و از آنچه خداوند به شما آموخته، به آنها یاد میدهید. پس، از آنچه برای شما گرفتهاند بخورید و نام خدا را (هنگام فرستادن حیوان شکاری) بر آن ببرید و از خدا پروا کنید، که خداوند سریع الحساب است.
نکته ها
«جَوارح»، جمع «جارحة»، از ریشهی «جَرْح»، به دو معنای کسب و زخم بکار میرود. به حیوان صیّاد، جارحه گویند، چون شکار را زخمی میکند، یا آنکه برای صاحبش، شکاری کسب میکند. به اعضای بدن هم که وسیلهی کسب و تلاش است، جوارح گفته میشود.
با عنایت به کلمهی «مُکلّبین» از ریشهی «کلب»، به معنای سگ، تنها صید سگهای آموزش دیده حلال است، نه صید حیوانات شکاری دیگر آن هم شکاری که سگ، در پی آن گسیل شده و آن را نگهداشته است، نه آنکه برای خودش شکار کرده باشد که خوردن آن حرام است.
پیام ها
1- پیامبران، پاسخگوی سؤالها و نیازهای طبیعی جامعهاند. «یسألونک»
2- آنچه را نمیدانیم، باید از انبیا و وارثانشان بپرسیم. «یسألونک» (مسلمین صدر اسلام، نسبت به یادگیری احکام وتکالیف دینی، احساس مسئولیّت داشتند.)
3- سؤال، یک ارزش ونشانهی احساس مسئولیّت است. «یسئلونک»
4- سؤال، زمینهی نزول تدریجی آیات قرآن است. «یسئلونک»
5 - رابطهی امّت با پیامبر، بیواسطه است. «یسئلونک»
6- اسلام، به مسألهی تغذیه اهمیّت داده است. «یسئلونک ماذا اُحلّ لهم»
7- هر غذایی که حرام شده، به خاطر پلیدی آشکار یا نهان آن است. «اُحلّ لکم الطیّبات»
8 - اصل و قانون کلی آن است که همهی چیزهای پاک و دلپسند، حلال باشد. «اُحلّ لکم الطیّبات»
9- چون اسلام دینی فطری است، آنچه را که دل بپسندد و فسادی نداشته باشد حلال میکند. «اُحلّ لکم الطیّبات» (میان تشریع وتکوین هماهنگی است.)
10- آموزش، منحصر به انسان نیست، حیوانات هم قابل تعلیم و تسخیرند. «تعلّمونهنّ»
11- دانش، حتّی به سگ ارزش میدهد و کارآیی آن را بیشتر میکند. «تعلّمونهنّ» سگ با اندکی آموزش، یک عمر شکار خود را به معلّمش هدیه میکند. «أمسکن علیکم» ولی بعضی انسانها که همه چیز را از خدا فرا گرفتهاند، «علّمکم اللّه» برای خدا چه میکنند؟
12- قسمتی از گوشتِ شکار، برای حیوان که شکارچی است. «فکلوا ممّا امسکن علیکم» (حرف «مِن» یعنی بخشی از آن را بخورید)
13- هنگام فرستادن سگ شکاری، نام خدا برده شود. «واذکروا اسم اللّه علیه»
14- رعایت مقرّرات الهی در مصرف گوشت جلوهای از تقواست. «کلوا... واتّقوا»
15- در میان حیوانات وحشی، بعضی حلال گوشت هستند. (شکار، نشانه وحشی بودن حیوان است) «فکلوا ممّا امسکن علیکم»
16- توجّه به معاد وحسابرسی سریع الهی، یکی از انگیزههای تقواست. «اتّقوا اللّه انّ اللّه سریع الحساب»