تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 3(سوره های مائده و انعام)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره مائده آیه 67

یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَفِرِینَ‏

ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینی حضرت علی) اعلام کن واگر چنین نکنی، رسالت الهی را نرسانده‏ای و (بدان که) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و کسانی که تحمّل شنیدن این پیام مهم را ندارند) حفظ می‏کند. همانا خداوند گروه کافران را هدایت نمی‏کند.
نکته ها
این آیه به دلایلی که خواهد آمد مربوط به جانشینی حضرت علی‏علیه السلام و نصب او به ولایت در غدیر خم به هنگام برگشت پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله از سفر حج در سال دهم هجری است. جالب اینکه این آیه در میان دو آیه‏ای قرار گرفته که مربوط به اقامه کتاب آسمانی است و شاید اشاره به این باشد که میان رهبر معصوم و اقامه‏ی کتاب آسمانی، پیوند محکمی برقرار است. آری، امام است که می‏تواند کتاب آسمانی را به پا دارد و این کتاب خداست که می‏تواند امام واقعی را معرّفی کند.
همه‏ی مفسّران شیعه به اتکای روایات اهل بیت علیهم السلام و نیز بعضی از مفسّران اهل‏سنت به عنوان یکی از مصادیق، آیه را مربوط به نصب حضرت علی‏علیه السلام در غدیر خم به ولایت و امامت دانسته‏اند. ** تفاسیر کبیر فخررازی و المنار.*** جالب آنکه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذی و نسائی و ابن ماجه، حدیثِ «مَن کنتُ مولاه فعلیّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان کرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است: اوّل اینکه مراد از ولایت، دوستی است. (غافل از آنکه دوستی نیاز به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت) دوّم آنکه اگر حضرت علی‏علیه السلام امام و رهبر بعد از رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله بود، چرا فریاد نزد و ماجرای نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج‏البلاغه و کلمات حضرت علی‏علیه السلام ناله‏ها و فریادها مطرح است، ولی صاحب المنار گویا آن ناله‏ها و فریادها را نشنیده است. ** این سطرها را در شب شهادت حضرت علی‏علیه السلام، نیمه شب 21 ماه رمضان 1380 نوشتم.***
در تمام قرآن تنها در این آیه است که پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله نسبت به کتمان پیام، تهدید شده که اگر نگویی، تمام آنچه را که در 23 سال رسالت گفته‏ای هدر می‏رود. پس باید دید چه پیام مهمی است که این گونه بیان می‏شود؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به حضرت علی‏علیه السلام فرمود: «لو لم‏ابلغ ما اُمرت به من ولایتک لحبط عملی» اگر آنچه درباره ولایت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو می‏شود. **تفسیر نورالثقلین وامالی صدوق،ص‏400.***
در این آیه چند نکته است که جهت‏گیری محتوایی آن را روشن می‏کند:
1- سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است.
2- در این آیه، بجای «یا أیّها النّبی»، تعبیر «یا أیّها الرّسول» آمده است، که نشانه‏ی یک رسالت مهم است.
3- به جای فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده که نشانه‏ی ابلاغ قطعی ورسمی ومهم است.
4- پیامبر نسبت به نرساندن یک پیام مهم تهدید شده که اگر نگوید، همه‏ی زحماتش به هدر می‏رود.
5 - رسول خداصلی الله علیه وآله از عواقب کاری هراس دارد که خداوند او را دلداری می‏دهد که ما تو را از شر مردم نگه می‏داریم.
6- پیامبر، از جان خود نمی‏ترسد. زیرا در روزگار تنهایی که با بت‏ها مبارزه می‏کرد و در جنگ‏ها که با مشرکین درگیری نظامی داشت، از خطرها نمی‏ترسید. (در حالی که سنگباران می‏شد، و یارانش شکنجه می‏شدند، حالا در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟!)
7- در آیه، پیامی است که به لحاظ اهمیّت، با همه پیام‏های دوران نبوّت و رسالت، برابر است که اگر این پیام به مردم نرسد، گویا همه‏ی پیام‏ها محو می‏شود.
8 - محتوای پیام، باید مسأله‏ای اساسی باشد، وگرنه در مسائل جزئی و فردی، این همه تهدید و دلداری لازم نیست.
9- پیام آیه، مربوط به توحید و نبوّت و معاد نیست، چون این اصول، در روزهای اوّل بعثت در مکّه بیان شده و نیازی به این همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد.
10- پیام آیه، مربوط به نماز، روزه، حج، زکات، خمس وجهاد هم نیست، چون اینها در طول 23 سال دعوت پیامبر بیان شده و مردم نیز به آن عمل کرده‏اند و هراسی در کار نبوده است.
پس، محتوای این پیام مهم که در اواخر عمر شریف پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شده چیست؟
روایات بسیاری از شیعه و سنّی، ما را از تحیّر نجات داده و راه را نشان می‏دهد. روایات می‏گوید: آیه مربوط به هجدهم ذیحجه سال دهم‏هجری در سفر حجةالوداع پیامبر اسلام است، که آن حضرت در بازگشت به سوی مدینه، در مکانی به نام «غدیر خم» به امر الهی فرمان توقّف داد و همه در این منطقه جمع شدند. مکانی که هم آب و درخت داشت و در گرمای حجاز، کارساز بود و هم محلّ جداشدن کاروان‏های زائران مکّه بود و اهل یمن، عراق، شام، مدینه و حبشه از هم جدا می‏شدند.
در آنجا، پیامبر خدا در میان انبوه یاران، بر فراز منبری از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه‏ای طولانی خواند. ابتدای خطبه، توحید، نبوّت و معاد بود که تازگی نداشت. سخن تازه از آنجا بود که پیامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جویا شد. همه نسبت به کرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار کردند. وقتی مطمئن شد که صدایش به همه‏ی مردم، در چهار طرف می‏رسد، پیام مهم خود را نسبت به آینده بیان کرد. و فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» هر که من مولای اویم، این علیّ مولای اوست و بدین وسیله جانشینی حضرت علی‏علیه السلام را برای پس از خود به صراحت اعلام داشت. امّا پس از وفاتش، وقتی حضرت زهراعلیها السلام به در خانه‏های مردم می‏رفت و می‏گفت: مگر نبودید و نشنیدید که رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟ می‏گفتند: ما در غدیر خم، در فاصله دوری بودیم و صدای پیامبر را نمی‏شنیدیم اللّه اکبر از کتمان، از ترس، از بی‏وفایی و از دروغ گفتن به دختر پیامبر خدا.
آری، مردم با دو شاهد، حقّ خود را می‏گیرند، ولی حضرت علی علیه السلام با وجود ده‏ها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگیرد. امان از حبّ دنیا، حسادت و کینه‏های بدر و خیبر و حنین که نسبت به حضرت علیّ علیه السلام در دل داشتند.
امام باقرعلیه السلام فرمودند: «بُنی الاسلام علی خمس علی الصلاة و الزّکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشی‏ء کما نودی بالولایة فاخذ النّاس باربع و ترکوا هذه»، اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولایت اهل‏بیت و چیزی به اندازه‏ی ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتای آن را پذیرفتند و ولایت را ترک کردند! **کافی، ج‏2، ص‏18.***
امام رضاعلیه السلام فرمود: بعد از نزول این آیه که خداوند ضامن حفظ رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله شد، «واللَّه یعصمک من النّاس» پیامبر هر نوع تقیّه را از خود دور کرد. **تفسیر نورالثقلین و عیون اخبارالرضا، ج‏2، ص‏130.***
پیام ها
1- نوع خطاب، باید با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پیام رسانی است، خطاب هم «یا أیّها الرّسول» است.
2- انتخاب رهبر اسلامی (امام معصوم) باید از سوی خداوند باشد. «بلّغ ما انزل الیک من ربّک»
3- گاهی ابلاغ پیام الهی باید در حضور مردم و مراسم عمومی و با بیعت گرفتن باشد، ابلاغ ولایت با سخن کافی نیست، بلکه باید با عمل باشد. «و ان لم‏تفعل» به جای «ان لم تبلغ»
4- احکام و پیام‏های الهی، همه در یک سطح نیست. گاهی کتمان یک حقیقت، با کتمان تمام حقایق برابر است. «و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته»
5 - اگر رهبری صحیح نباشد، مکتب نابود و امّت گمراه می‏شود. «فمابلّغتَ رسالته»
6- رکن اصلی اسلام، امامت و حکومت است. «وان لم‏تفعل فما بلّغتَ رسالته»
7- انکار ولایت، نوعی کفر است. «انّ اللّه لایهدی القوم الکافرین»
8 - عنصر زمان و مکان، دو اصل مهم در تبلیغ است. (با توجّه به اینکه این آیه در هجدهم ذی‏الحجّه و در محل جدا شدن کاروان‏های حج نازل شد)