وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیِهمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَآءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِّنْهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَناً وَکُفْراً وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَ وَةَ وَ الْبَغْضَآءَ إِلَی یَوْمِ الْقَیَمَةِ کُلَّمَآ أَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ
و یهود گفتند: دست خدا بسته است. دستهایشان بسته باد و به سزای این گفتار، از لطف خدا دور شوند. بلکه دو دست (قدرت) خدا گشوده است، هرگونه بخواهد انفاق میکند و البتّه آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، کفر و طغیان بسیاری از آنان را میافزاید و ما تا روز قیامت دشمنی و کینه در میانشان افکندیم. هر بار که برای جنگ، آتش افروزی کردند، خداوند آن را خاموش ساخت. آنان همواره در زمین، به فساد و تبهکاری میکوشند، و خداوند مفسدان را دوست نمیدارد.
نکته ها
آیه قبل، اشاره به سخنان خلاف و نامربوط یهود «و قولهم الاثم» و جلوگیری نکردن علما از آنها بود، «لولا ینهاهم...» در این آیه نمونهای بیان شده که یهود میگفتند: دست خدا بسته است ودیگر نمیتواند به ما قدرت وشوکت بدهد، آنگونه که در گذشته قدرت داشتیم.
در روایات آمده است که این آیه، عقیدهی یهود را نسبت به قضا و قدر و سرنوشت بیان میکند. چون یهود میپنداشتند در آغاز آفرینش دست خدا باز بود، امّا پس از آنکه همه چیز را آفرید، دست او بسته شد.
امام صادقعلیه السلام در توضیح این آیه فرمود: عقیدهی یهود این بود که خداوند بعد از آفرینش، از تدبیر امور کنارهگیری کرده است و چیزی را کم یا زیاد نمیکند. »قد فرغ من الامر فلایزید و لاینقص». ** تفسیر نورالثقلین و توحید صدوق، ص167.***
در زبان عربی کلمهی «یَد» و در فارسی کلمهی «دست»، کنایه از قدرت و نفوذ است. مثلاً میگوییم: فلانی در منطقه یا اداره دست دارد. دست فلانی قطع شد. دست ما به فلانی نمیرسد. در روایات هم آمده است که اولیای خدا دست خدایند. یعنی واسطه لطف او نسبت به مردمند.
امام باقرعلیه السلام دربارهی «کلمّا اوقدوا ناراً...» فرمودند: هرگاه جبّاری بخواهد آلمحمّدعلیهم السلام را نابود کند، خداوند او را درهم میشکند. ** تفسیر عیّاشی.***
به گفته علامه طباطبایی: هرگاه فقر، گرسنگی و قحطی پیش میآمد، یا آیات قرض دادن به خداوند نازل میشد، میگفتند: این قحطی و این سفارش به قرض الحسنه، نشانهی بسته بودن دست خداست.
پیام ها
1- رضایت به گناه دیگران، شرکت در آن است. «قالت الیهود» (گرچه بعضی از یهود، نسبتِ دست بسته بودن به خدا میدادند، ولی چون دیگران هم راضی بودند، این تفکّر انحرافی به همه نسبت داده شده است.)
2- بیلیاقتی و نااهلی خود را توجیه نکنیم. (شیطان، تکبّر خود را به اغوای الهی نسبت داد). «ربّ بما أغویتنی ...» ** حجر، 39.*** ، یهود هم محرومیّتهای خود را با بخیل بودن خدا توجیه میکردند. «ید اللّه مغلولة»
3- پاسخِ شبهه را باید قویتر از شبهه داد. «ید اللّه مغلولة، یداه مبسوطتان» (آنان گفتند: دست خدا بسته است. آیه میفرماید: بلکه هر دو دست خدا باز است، یعنی کمال قدرت دارد)
4- توبیخ باید مناسب با عمل باشد. «ید اللّه مغلولة، غلّت أیدیهم»
5 - همان گونه که قرآن برای افراد متّقی، نور و هدایت است، برای افراد لجوج، طغیان و کفر میآورد. «ولیزیدنّ... طغیاناً و کفرا»
6- طغیان و کفر، زمینهساز دشمنی و کینه است. «وألقینا بینهم العداوة...»
7- یهودیان، همواره فتنه میکنند، ولی شکست میخورند. «کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها اللَّه»
8 - هم القای کینه و دشمنی به عنوان کیفر از جانب خداست، هم خاموش ساختن آتش جنگ از اوست. «ألقینا، أطفأها اللَّه»
9- دستیابی به محبّت یا قهر الهی، در اثر عملکرد ماست. «واللَّه لایحبّ المفسدین»