قُل لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلَی طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنْ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
بگو: در آنچه به من وحی شده، بر کسی که چیزی میخورد هیچ حرامی نمییابم مگر آن که مردار یا خون ریخته شده یا گوشت خوک باشد که قطعاً پلید است، یا حیوانی که از روی فسق و نافرمانی به نام غیر خدا ذبح شده باشد. پس هر کس که (به خوردن آنها) ناچار و مضطرّ شد، به شرط آنکه از روی سرکشی و بیش از حدّ ضرورت نباشد، (مانعی ندارد). همانا خداوند تو آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
«میتة»، تنها حیوانی نیست که خود به خود مرده باشد، بلکه اگر طبق دستور اسلام، ذبح نشود در حکم مردار و حرام است.
حرمت مردار و خون، چهار مرتبه در قرآن مطرح شده است، دوبار در سورههای مکّی **انعام، 145 ونحل، 115.*** و دوبار در سورههای مدنی **بقره، 173 و مائده، 3.***.
«اُهِلّ» از «اِهلال» به معنای بلند کردن صدا هنگام دیدن هلال اوّل ماه است. سپس به هر صدای بلندی گفته شده است. مشرکان در هنگام ذبح حیوانات، با صدای بلند نام بتها را میبردند، از این رو «اُهِلَّ» گفته شده است.
جمله «لا أجد... الاّ أن یکون میتة» در برابر تحریمهای جاهلانه مشرکان است وگرنه گوشت بعضی پرندگان و درّندگان دیگر نیز حرام است که در این آیه نیامده است و به اصطلاح این حصر، حصر اضافی است نه حقیقی.
از نظر اسلام مضطر به کسی میگویند که خود را از راه ستمگری وگردنکشی وگناه مضطر نکرده باشد، «غیر باغٍ» وتنها به مقدار رفع اضطرار، مجاز است نه بیشتر. «و لاعاد»
پیام ها
1- یگانه منبع علم پیامبرصلی الله علیه وآله برای بیان احکام، وحی است. «لا اجد فی ما اوحی الیّ»
2- اصل و قانون اوّلیه، حلال بودن حیوانات است. «لا أجد»
3- تنها محرّمات ابلاغ شده در آیات و روایات تکلیفآور است، پس اگر با جستجو و تتبّع، دلیلی بر حرمت چیزی نیافتیم، برای ما حلال است. «لا أجد»
4- وقتی در مسألهی خوردن و نخوردن شخص پیامبر هم باید از «وحی» دستور بگیرد، دیگران چگونه از پیش خود چیزی را حرام میکنند؟ «فی ما اوحی الیّ»
5 - دلیل تحریم گوشت خوک، آلودگی و پلیدی آن است. «فانّه رِجس»
6- احکام تغذیه، برای مرد و زن یکسان است. «طاعم یطعمه» در مقابل آن عقیده خرافی در آیه 139 که برای مردان گوشت همهی حیوانات را حلال و برای زنان برخی موارد را حرام میدانستند. «خالصة لذکورنا ومحرّم علی أزواجنا»
7- در قانون، باید اهمّ و مهمّ رعایت شود. حفظ جان، مهمتر از حرام بودن مصرف مردار است. «فمَن اضطرّ»
8 - در اسلام بنبست نیست، وقتی اضطرار پیش آید مصرف حرامها مجاز میشود. «فمَن اضطرّ»
9- سوء استفاده از قانون در موارد استثنا، ممنوع است و باید به همان مقدار اضطرار، بسنده شود. «غیر باغ ولا عاد»
10- خون باقیمانده در گوشت پس از ذبح شرعی حرام نیست. خون ریخته شده حرام است. «دماً مسفوحاً»
11- در جایی که اضطرار به طور قهری پیش آید، میتوان از گوشت حرام استفاده کرد، ولی اگر با دست خودمان کاری کردیم که مضطر شدیم استفاده مجاز نمیشود. «اُضطر» (به صورت مجهول آمده است)
12- وجود قوانین تخفیفی و اضطراری، جلوهای از مغفرت و رحمت الهی است. «فمن اضطرّ... فانّ ربّک غفور رحیم»