وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَی ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْیُتَقَبَّلْ مِنَ الْأَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ
(ای پیامبر!) داستان دو پسر آدم را به حقّ بر مردم بازخوان، آنگاه که (هر یک از آن دو) قربانی پیش آوردند، پس از یکی (هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) قبول نگشت. (قابیل) گفت: حتماً تو را خواهم کشت، (هابیل) گفت: خداوند، تنها از متّقین قبول میکند.
نکته ها
شاید مراد از تلاوت به حقّ آن باشد که این ماجرا در تورات تحریف شده و با خرافات، آمیخته است و آنچه در قرآن آمده، حقّ است.
در روایات آمده است که هابیل، دامدار بود وبهترین گوسفند خود را برای قربانی آورد. و قابیل، کشاورز بود وبدترین قسمت زراعت خود را برای انفاق در راه خدا برگزید. **کافی، ج 8ص113.*** قرآن میفرماید: هرگز به خیر نمیرسید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید. «لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون» **آلعمران، 92.***
امام صادقعلیه السلام فرمود: انگیزه قتلِ قابیل، حسادت او نسبت بهپذیرش قربانی هابیل بود. **تفسیر نورالثقلین.***
پیام ها
1- باید تاریخ گذشتگان را برای عبرت گرفتن خواند و بررسی کرد. «واتل»
2- در نقل تاریخ باید به مسائل مهم پرداخت. («نبأ» یعنی خبر مهم)
3- تاریخ را از افسانه جدا کنیم. «بالحقّ» (ماجرای قربانی هابیل وقابیل افسانه و داستان بیاساس نیست.)
4- اصل، تقرّب به خداوند است نه قربانی، قربانی هرچه که میخواهد، باشد. «اذ قرّبا قرباناً» («قرباناً» نکره آمده است)
5 - پسر پیامبر بودن نقشی در ردّ یا قبول اعمال ندارد، بنابراین از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. «فتقبّل من احدهما ولم یُتقبّل من الاخر»
6- تاریخ قتل وخونریزی همزمان با تاریخ انسان است. «نبأ ابنی آدم... لاقتلنّک»
7- گاهی حسادت، تا برادرکشی هم پیش میرود. «لاقتلنّک»
8 - به تهدید کننده به قتل هم باید منطقی جواب داد. «انمّا یتقبّل اللّه»
9- در قبول یا عدم قبول اعمال، انگیزهها و خصلتها مؤثّرند. «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»
10- ملاک پذیرش اعمال، تقواست، نه شخصیّت افراد و نه نوع کار. «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»
11- تفاوت در قبول و عدم قبول، براساس تقواست، نه تبعیض. «من المتّقین»