إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیِهمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَفٍ أَوْ یُنْفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَ لِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْأَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
همانا کیفر آنان که با خداوند و پیامبرش به محاربه برمیخیزند و (با سلاح و تهدید و غارت) در زمین به فساد میکوشند، آن است که کشته شوند، یا به دار آویخته شوند، یا دست و پایشان بطور مخالف بریده شود یا آنکه از سرزمین (خودشان) تبعید شوند. این کیفر ذلت بار دنیوی آنان است و در آخرت برایشان عذابی عظیم است.
نکته ها
در شأن نزول آیه آمده است که جمعی از مشرکانِ مکّه به مدینه آمده، مسلمان شدند. ولی چون بیمار بودند به فرمان پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله به منطقهی خوش آب و هوایی در بیرون مدینه رفته و اجازه یافتند از شیر شترهای زکات بهره ببرند. امّا چون سالم شدند، چوپانهای مسلمان را گرفته، دست و پایشان را بریدند و چشمانشان را کور کرده، شتران را به غارت بردند و از اسلام هم دست کشیدند. رسول خداصلی الله علیه وآله دستور داد آنان را دستگیر کنند و همان کاری را که با چوپانان کرده بودند، بر سر خودشان آوردند. آیهی فوق نازل شد.
کیفرهایی که در آیه آمده، «حقّ اللّه» است و از جانب حکومت یا مردم قابل عفو و تبدیل نیست. **تفسیر اطیبالبیان.*** ودر تفسیر المیزان آمده است که انتخاب یکی از چهار کیفر، با امام مسلمین است و اگر اولیای مقتول هم عفو کنند، باید یکی از کیفرها اجرا شود.
کلمهی «جزاء» به معنای کیفر وپاداش کافی است یعنی حدود و مجازاتهای چهارگانه برای مجرم عادلانه وکافی است. **تفسیر راهنما.***
برای اصلاح جامعه، هم موعظه و ارشاد لازم است، هم شمشیر و برخورد قاطع و انقلابی. (آیهی قبل، پیام وهشدار به قاتل بود، واین آیه عقوبت افراد محارب ومفسِد را بیان میکند)
عقوبت باید همراه با عدالت باشد. چون فسادها و خصوصیّات مفسدان متفاوت است، کیفرها هم یکسان نیست. مثلا اگر فساد، فجیعانه بود، کیفرش قتل است ولی اگر سطحی بود، کیفر آن تبعید است. این معنا از روایات فهمیده میشود، از جمله آنکه: کیفر قتل، اعدام است، کیفر ارعاب، تبعید است، کیفر راهزنی و سرقت، قطع دست و پا است و کیفر قتل و راهزنی وسرقت مسلحانه، قطع دست و پا و به دار آویختن است. **تفسیر صافی.***
اجرای احکام و حدود الهی، در سایهی برپایی نظام و حکومت اسلامی میسّر است، پس دین از سیاست جدا نیست.
آنان که بر امام و رهبر مسلمین یا حکومت اسلامی خروج کنند، مشمول «یحاربون اللّه» میشوند. **تفسیر فیظلالالقرآن.***
طبق آیه 279 سورهی بقره، رباخوار، «محارب» خدا و پیامبر است، «فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله» چون امنیّت اقتصادی را به هم میزند. همچنین در روایات، توهین به مسلمان، محاربهی با خدا به حساب آمده است: «من أهان لی ولیاً فقد بارزنی بالمحاربة». **بحار، ج4ص65.***
پیام ها
1- وظیفهی نظام و حکومت، حفظ امنیّت شهرها، روستاها، جادهها و برخورد با متخلّفان است. «انّما جزاء...»
2- جنگ با خلق خدا، جنگ با خداست وآنکه با مردم طرف شود، گویا با خداوند طرف است. «یحاربون اللّه»
3- نافرمانی از دستورات پیامبر و مبارزه با آنها، جنگ با خداوند است. «یحاربون اللّه و رسوله»
4- برای آنان که امنیّت جامعه را بر هم میزنند، چند نوع کیفر مقرر شده است: اعدام، تبعید، قطع دست و پا، به دار آویختن. «یقتّلوا او یصلّبوا...»
5 - عقوبت سخت برای ستمپیشگان است، نه آنان که به ندرت مرتکب میشوند. «یحاربون، یسعون» (فعل مضارع، نشان استمرار کار است)
6- مخالفان ولایت رسول اللّه که قصد براندازی دارند و با نظام الهی در جنگند، باید به سختترین کیفر مجازات شوند.«یحاربون اللَّه و رسوله... ان یقتّلوا»