وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ فَمَنْ ءَامَنَ وَ أَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا یَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ
و ما پیامبران را جز به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده نمیفرستیم، پس کسانی که ایمان آورند و (کار خود را) اصلاح کنند، پس بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمیشوند.
و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، عذاب الهی به خاطر فسق و گناهشان، دامنگیر آنان میشود.
نکته ها
سؤال: با اینکه در آیات متعددی نسبت به اولیای الهی آمده است که ترسی بر آنان نیست، «لا خوف علیهم» پس چرا از ویژگیهای اولیای الهی، بیم از خدا مطرح شده است، «انّا نخاف من ربّنا...»؟
پاسخ: اوّلاً گاهی بیمار، از عمل جراحی و مداوا میترسد، ولی پزشک به او اطمینان میدهد که جای نگرانی و ترس نیست. جای نگرانی نبودن، منافاتی با دلهرهی خود بیمار ندارد.
ثانیاً: معنای «لاخوف علیهم» آن است که ترس بر آنان حاکم نمیشود. (حرف «عَلی» به معنای استعلا و غلبه است) نه اینکه اصلاً ترسی ندارند و «یحزنون» یعنی اندوه دائم ندارند (فعل مضارع رمز تداوم است) نه اینکهبرای لحظهای هم نگران نیستند.
پیام ها
1- محدودهی کار انبیا را تنها خدا تعیین میکند. «و ما نرسل...الاّ مبشّرین...»
2- مسئولیّت انبیا، بشارت و هشدار است، نه اجبار مردم. «الاّ مبشرین و منذرین»
3- شیوهی کلّی کار انبیا، یکسان بوده است. «مبشّرین و منذرین»
4- ارشاد و تربیت، بر دو پایهی بیم و امید و کیفر و پاداش استوار است. «مبشّرین و منذرین»
5 - ایمان و عمل صالح، جدای از هم نیستند و عمل منهای ایمان هم کارساز نیست. «آمن و اصلح»
6- کارهای مؤمن، همیشه باید در جهت اصلاح باشد. «آمن و اصلح»
7- صالح بودن کافی نیست، مصلح بودن لازم است. «أصلح»
8 - ایمان وعمل، انسان را از بیماریهای روحی چون ترس و اندوه بیمه میکند. «آمن و اصلح فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون» (بهداشت روان، در سایهی ایمان و عمل صالح است)
9- دستاورد جامعهی نبوی، نظامی متعادل و آرام و با امنیّت است. «فمن آمن و اصلح فلاخوف...»
10- انسان فطرتاً خواهان آرامش و امنیّت است. «فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون»
11- مداومت بر فسق، زمینهساز عذاب الهی است. «یمسّهم العذاب بما کانوا یفسقون»