فَلَمَّا رَءَا الْقَمَرَ بَازِغاً قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَّمَا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَمْ یَهْدِنِی رَبِیّ لَأَکُوَنَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّآلِّینَ
پس (بار دیگر) چون ماه را در حال طلوع و درخشش دید، گفت: این پروردگار من است. پس چون غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود، قطعاً از گروه گمراهان میبودم.
نکته ها
کلمهی «بازغ» از «بزغ»، به معنای شکافتن وجاری ساختن خون است. امّا در اینجا گویا طلوع خورشید و ماه، پردهی تاریکی شب را میشکافد و سرخی کم رنگی در اطراف خود پدید میآورد. ** تفسیر نمونه.***
ابراهیم علیه السلام هم با ستاره پرستان برخورد کرد، هم با ماه و خورشید پرستان. ** تفسیر نورالثقلین.*** به گفتهی بسیاری از مفسّران، گفتگوی حضرت ابراهیم با مشرکین منطقهی بابل بود.
انسان در هر فرضیهای که به بن بست رسید، باید بدون لجاجت، مسیر را عوض کند. بر خلاف مشهور که میگویند: مرد آن است که روی حرف خود بایستد و پافشاری کند، این آیه به ما میگوید: مرد آن است که حرفش «حقّ» باشد، گرچه با تغییر موضع باشد.
پیام ها
پیامهای 1 و 2 و 3 آیهی قبل، در اینجا نیز موضوعیّت دارد.
4- در انتقاد، باید از روش گام به گام بهره گرفت. در آیهی قبل فرمود: من «آفلین» را دوست ندارم. ولی اینجا میفرماید: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است.
5 - در راه شناخت، باید به فیض و هدایت الهی تکیه کرد و بدون آن، نمیتوان به سرچشمهی زلال معارف رسید. **تفسیر المیزان.*** «لئن لم یهدنی ربّی»
6- در درون انسان، گمشدهای است که گاهی در پیدا کردن آن، سراغ مصداقهای گوناگون (و گاهی انحرافی) میرود. «هذا ربّی» در دو آیه پیدرپی آمده است.
7- انبیا هم به هدایت الهی نیازمندند. «لئن لم یهدنی ربّی»
8 - هدایتگری از شئون ربوبیّت است. «یهدنی ربّی»