أَوَمَنْ کَانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْنَهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذَ لِکَ زُیِّنَ لِلْکَفِرِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ
وآیا آنکه (به واسطهی جهل و شرک) مرده بود، پس او را (با هدایت خویش) حیات بخشیدیم و برای او نوری (از ایمان) قرار دادیم که با آن در میان مردم راه خود را بیابد، مَثَل او مَثَل کسی است که در ظلمتهای (جهل و شرک) قرار دارد و از آن بیرون آمدنی نیست؟ این گونه برای کافران، کارهایی که میکردند جلوه داده شده بود.
نکته ها
این آیه دربارهی ایمان آوردن حضرت حمزه، عموی پیامبر نازل شده است، که چون از اذیت و آزار ابوجهل نسبت به رسول خدا صلی الله علیه وآله و مکتب او آگاه شد، به حمایت از پیامبر سراغ ابوجهل رفت و با مشت بر سر او کوبید. آنگاه گفت: من از امروز، به محمّد ایمان میآورم.
از آن پس تا زمان شهادت، یک افسر رشید و با ایمان برای اسلام بود.
در تعابیر قرآنی، «مرگ»، هم بر مرحله قبل از نطفه گفته شده است: «کنتم امواتاً فأحیاکم» ** بقره، 28.*** هم به گمراهی: «أوَ مَن کان میتاً» هم به منطقهی بیگیاه و خشک: «فسقناه الی بلد میّت» ** فاطر، 9.*** هم به مرگ موقّت: «فقال لهم اللّه موتوا ثمّ أحیاهم» **بقره، 243.*** و هم به مرگ حقیقی: «انّک میّت و انّهم میّتون» **زمر، 30.***.
امام باقر علیه السلام فرمود: نوری که در میان مردم راه را از چاه نشان میدهد، امام و رهبر آسمانی است. **تفسیر المیزان.***
پیام ها
1- حیات و مرگ واقعی انسان، ایمان و کفر اوست. «میتاً فأحییناه»
2- ارشاد و هدایت، کار خداست، هر چند خود انسان زمینهی هدایت را فراهم میکند. «فأحییناه»
3- استفاده از تمثیل، سؤال و مقایسه، در تبلیغ و تربیت مؤثّر است. «أومن کان... کمن مثله...»
4- مؤمن، هرگز به بن بست نمیرسد. او در جامعه هم بینش دارد و هم حرکت. «نوراً یمشی به فی النّاس»
5 - وقتی نور نباشد، ظلمتها انسان را فرامیگیرد. «فیالظلمات لیس بخارج منها»
6- حقّ، یکی وباطل بسیار است. (کلمهی «نور» مفرد آمده، ولی کلمهی «ظلمات» جمع آمده است)
7- جز نور ایمان وهدایت الهی، برای بشر نجاتبخشی نیست. «لیس بخارج منها»
8 - زیبا پنداشتن اعمال، مانع رشد و خروج انسان از تاریکی است. «لیس بخارج منها کذلک زیّن للکافرین»
9- کارهای انسان بی ایمان، در دید و تفکّر او مؤثّر است. «کذلک زیّن لکافرین ما کانوا یعملون»
10- کارهای پر جاذبه، کفّار (مثل ابتکارات و اختراعات و تکنولوژی و تمدّن)، چنان برای آنان جلوه کرده که نمیگذارد انحرافات و سقوط انسانیّت خود را درک کنند. «زیّن للکافرین ما کانوا یعملون»