(46) أَفَلَمْ یَسِیِرُواْ فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَآ أَوْ ءَاذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْأَبْصَرُ وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ
آیا آنان در زمین سیر نکردند تا دلهایی داشته باشند که با آن حقیقت را درک کنند، یا گوشهایی که با آن حقیقت را بشنوند؟ البتّه چشمهای آنان کور نیست، لکن دلهایی که در سینه دارند نابینا است.
پیامها:
1- سفرهای علمی و تجربی، کاری ارزشمند و راهی مطلوب برای گسترش شناخت است. (أفلَم یسیروا)
2- زمین و زمان، کلاس درس است و کسانی که عبرت نمیگیرند سزاوار توبیخ هستند. (أفلَم یسیروا فی الارض)
3- گروهی از مردم، نه از پیامبران بیرونی پند میگیرند و نه از عقل که پیامبر درونی است. (یعقلون بها)
4- عقل، گوش و چشم از ابزار شناخت است. (یعقلون... آذان... ابصار)
5 - بدتر از نابینایی چشم، نابینایی دل است که با پند گرفتن بینا نمیشود. (تعمیالقلوب)
آری، اصرار در لجاجت و دشمنی با حقّ، انسان را مسخ میکند و او را به جایی میرساند که نه با عقل حقیقت را درک میکند و نه با چشم و گوش.