تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 8
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره نور آیه 11

(11) إِنَّ الَّذِینَ جَآءُو بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِیٍ مِّنهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّی‏ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ‏
قطعاً کسانی که آن دروغ بزرگ را (در میان) آوردند، گروهی متشکل از خود شما بودند. آن را برای خود شر نپندارید، بلکه آن (در نهایت) به نفع شماست. هر کدام از آنان بدان اندازه از گناه که مرتکب شده است، به کیفر رسد وبرای کسی که بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگی است.
نکته‏ها:
کلمه‏ی «اِفک» در لغت به معنای انصراف از حقّ به باطل است. تهمت زدن نیز نوعی پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است.
برخی مفسّران درباره‏ی شأن نزول این آیه گفته‏اند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هر سفری با قید قرعه یکی از همسرانش را همراه خود می‏برد. در جنگ «بنی مصطلق» عایشه را برد. وقتی که نبرد پایان یافت و مردم به مدینه باز می‏گشتند، عایشه برای تطهیر و یا یافتن دانه‏های گردنبند گمشده‏اش از قافله عقب ماند. یکی از اصحاب که او نیز از قافله دور مانده بود، عایشه را به لشکر رساند. بعضی افراد به عایشه و آن صحابی، تهمت ناروا زدند. این اتهام به گوش مردم رسید، پیامبر ناراحت شد و عایشه به خانه‏ی پدر رفت و گریه‏ها کرد تا آن که این آیه نازل شد.**تفسیر ابن‏کثیر.***
جمعی دیگر از مفسّران و مخصوصاً نویسنده تفسیر «اطیب‏البیان» با استفاده از روایات متعدّد و مستند نقل می‏کنند که این آیه درباره‏ی «ماریه قبطیه» (یکی دیگر از همسران رسول خدا) است، که خداوند به او فرزندی به نام «ابراهیم» داد ولی پس از 18 ماه از دنیا رفت. عایشه و حَفصِه گفتند: ای رسول خدا! چرا گریه می‏کنی؟ ابراهیم فرزند تو نبود، بلکه شخص دیگری غیر از تو با ماریه همبستر شده و ابراهیم متولد شده است. خلیفه اوّل و دوّم نیز سخن دخترانشان را تأیید کردند و اینجا بود که این آیه نازل شد.
علاّمه جعفر مرتضی در کتاب گرانقدرش (حدیث الافک) می‏گوید: شأن نزول آیه درباره‏ی ماریه‏ی قبطیه است. و اصل ماجرا تهمتی ناروا بود، زیرا مردی که به همبستر شدن با ماریه متهم شده بود هیچ‏گونه آلت مردی نداشت، و این زمانی روشن شد که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را برای تحقیق به سوی آن مرد فرستاد، او با دیدن علی علیه السلام فرار کرد و بالای درختی رفت. همین که روی درخت، جان خود را در خطر دید پایین آمد و در آن حال لباسش کنار رفت و بدنش نمایان شد و روشن شد که او آلت مردی ندارد. علی علیه السلام ماجرا را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت و در اینجا بود که این آیه نازل شد وعایشه، حفصه وشیخین شرمنده شدند و پاکدامنی آن بانوی محترمه ثابت شد.
گفتنی است که در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتی مطرح است ولی هدف ما در این تفسیر، پیام گیری از متن آیات است و درباره‏ی شأن نزولها بحث گسترده‏ای نداریم.
در گناه افک چندین گناه نهفته است: دروغ، سوءظن به مؤمن، ایذاءمؤمن، قَذف، اهانت، آزردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، تضعیف خاندان رسالت و شایعه‏پردازی.
پیام‏ها:
1- برخی از اصحاب رسول اللّه صلی الله علیه و آله عادل نبودند. (جاءو بالاِفک)
2- گاهی شایعه‏سازان، با سازماندهی قبلی و قصد توطئه، شایعه را القا می‏کنند. (عُصبة) («عُصبة» یعنی گروه متشکّل و متعصّبی که هدفی را دنبال می‏کند)
3- شایعه سازان در میان خود شما هستند. (منکم)
4- گاهی در پیش‏آمدها وتهمت‏های ناروا منافعی وجود دارد. (مانند روشن‏شدن چهره‏ی مخالفان، پیدا شدن هوشیاری، امدادهای الهی برای مظلوم) (لاتحسبوه شرّاً لکم)
5 - امید دادن به خودی‏ها در برابر توطئه و تهمت بدخواهان لازم است. (بل هو خیرٌ لکم)
6- کیفرهای الهی، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست. (لکلّ امریٍ منهم ما اکتسب)
7- در گناهان دسته‏جمعی، هر یک از شرکا به مقدار سهم خود مجرم است. (لکلّ امریٍ منهم ما اکتسب من الاثم)
8 - انسان زمانی مجرم و مقصّر است که با علم و قصد گناه کند. (اِکتسب من الاثم)
9- پیامد گناه هر کس گریبان‏گیر خود اوست. (لکلّ امریٍ منهم مَا اکتسب من الاثم)
10- مجازات کسی که مسئولیّت و نقش اصلی را دارد بزرگ‏تر است. (والّذی تَولّی کِبره... عذابٌ عظیم)