(11) إِنَّ الَّذِینَ جَآءُو بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِیٍ مِّنهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّی کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ
قطعاً کسانی که آن دروغ بزرگ را (در میان) آوردند، گروهی متشکل از خود شما بودند. آن را برای خود شر نپندارید، بلکه آن (در نهایت) به نفع شماست. هر کدام از آنان بدان اندازه از گناه که مرتکب شده است، به کیفر رسد وبرای کسی که بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگی است.
نکتهها:
کلمهی «اِفک» در لغت به معنای انصراف از حقّ به باطل است. تهمت زدن نیز نوعی پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است.
برخی مفسّران دربارهی شأن نزول این آیه گفتهاند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هر سفری با قید قرعه یکی از همسرانش را همراه خود میبرد. در جنگ «بنی مصطلق» عایشه را برد. وقتی که نبرد پایان یافت و مردم به مدینه باز میگشتند، عایشه برای تطهیر و یا یافتن دانههای گردنبند گمشدهاش از قافله عقب ماند. یکی از اصحاب که او نیز از قافله دور مانده بود، عایشه را به لشکر رساند. بعضی افراد به عایشه و آن صحابی، تهمت ناروا زدند. این اتهام به گوش مردم رسید، پیامبر ناراحت شد و عایشه به خانهی پدر رفت و گریهها کرد تا آن که این آیه نازل شد.**تفسیر ابنکثیر.***
جمعی دیگر از مفسّران و مخصوصاً نویسنده تفسیر «اطیبالبیان» با استفاده از روایات متعدّد و مستند نقل میکنند که این آیه دربارهی «ماریه قبطیه» (یکی دیگر از همسران رسول خدا) است، که خداوند به او فرزندی به نام «ابراهیم» داد ولی پس از 18 ماه از دنیا رفت. عایشه و حَفصِه گفتند: ای رسول خدا! چرا گریه میکنی؟ ابراهیم فرزند تو نبود، بلکه شخص دیگری غیر از تو با ماریه همبستر شده و ابراهیم متولد شده است. خلیفه اوّل و دوّم نیز سخن دخترانشان را تأیید کردند و اینجا بود که این آیه نازل شد.
علاّمه جعفر مرتضی در کتاب گرانقدرش (حدیث الافک) میگوید: شأن نزول آیه دربارهی ماریهی قبطیه است. و اصل ماجرا تهمتی ناروا بود، زیرا مردی که به همبستر شدن با ماریه متهم شده بود هیچگونه آلت مردی نداشت، و این زمانی روشن شد که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را برای تحقیق به سوی آن مرد فرستاد، او با دیدن علی علیه السلام فرار کرد و بالای درختی رفت. همین که روی درخت، جان خود را در خطر دید پایین آمد و در آن حال لباسش کنار رفت و بدنش نمایان شد و روشن شد که او آلت مردی ندارد. علی علیه السلام ماجرا را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت و در اینجا بود که این آیه نازل شد وعایشه، حفصه وشیخین شرمنده شدند و پاکدامنی آن بانوی محترمه ثابت شد.
گفتنی است که در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتی مطرح است ولی هدف ما در این تفسیر، پیام گیری از متن آیات است و دربارهی شأن نزولها بحث گستردهای نداریم.
در گناه افک چندین گناه نهفته است: دروغ، سوءظن به مؤمن، ایذاءمؤمن، قَذف، اهانت، آزردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، تضعیف خاندان رسالت و شایعهپردازی.
پیامها:
1- برخی از اصحاب رسول اللّه صلی الله علیه و آله عادل نبودند. (جاءو بالاِفک)
2- گاهی شایعهسازان، با سازماندهی قبلی و قصد توطئه، شایعه را القا میکنند. (عُصبة) («عُصبة» یعنی گروه متشکّل و متعصّبی که هدفی را دنبال میکند)
3- شایعه سازان در میان خود شما هستند. (منکم)
4- گاهی در پیشآمدها وتهمتهای ناروا منافعی وجود دارد. (مانند روشنشدن چهرهی مخالفان، پیدا شدن هوشیاری، امدادهای الهی برای مظلوم) (لاتحسبوه شرّاً لکم)
5 - امید دادن به خودیها در برابر توطئه و تهمت بدخواهان لازم است. (بل هو خیرٌ لکم)
6- کیفرهای الهی، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست. (لکلّ امریٍ منهم ما اکتسب)
7- در گناهان دستهجمعی، هر یک از شرکا به مقدار سهم خود مجرم است. (لکلّ امریٍ منهم ما اکتسب من الاثم)
8 - انسان زمانی مجرم و مقصّر است که با علم و قصد گناه کند. (اِکتسب من الاثم)
9- پیامد گناه هر کس گریبانگیر خود اوست. (لکلّ امریٍ منهم مَا اکتسب من الاثم)
10- مجازات کسی که مسئولیّت و نقش اصلی را دارد بزرگتر است. (والّذی تَولّی کِبره... عذابٌ عظیم)