تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 8
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره نمل آیه 19

(19) فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی‏ وَلِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَلِحاً تَرْضَهُ وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّلِحِینَ‏
پس (سلیمان) از سخن این مورچه با تبسّمی خندان شد و گفت: پروردگارا! به من الهام کن (و توفیق ده) که نعمتی که به من و به والدینم بخشیده‏ای شکر کنم و عمل صالحی که آن را می‏پسندی انجام دهم و در سایه‏ی رحمت خود، مرا در زمره‏ی بندگان شایسته‏ات وارد کن.
نکته‏ها:
در آیه‏ی 16 ذکر شد که حضرت سلیمان علیه السلام گفت: زبان پرندگان را می‏دانیم، از این آیه معلوم می‏شود که دانستن زبان پرندگان از باب نمونه بوده است. زیرا آن حضرت کلام و گفتگوی مورچه را هم می‏دانست.
کلمه‏ی «ایزاع» بالاتر از توفیق و چیزی شبیه الهام است، نظیر آیه‏ی (و اوحینا الیهم فعل الخیرات)**انبیاء، 73.*** یعنی ما انجام کارهای خیر را به انبیا الهام کردیم.**تفسیر المیزان.***
کار صالح به تنهایی کافی نیست، ورود در گروه صالحان مهم است، زیرا:
* گاهی کار، صالح است، ولی فرد از نظر نفسانی صالح نیست و گرفتار ریا، سُمعه، غرور، عُجب و حَبط می‏شود.
* گاهی کار صالح است، ولی عاقبت انحرافی پیش می‏آید و شخص عاقبت به خیر نمی‏شود.
* گاهی کار صالح است، ولی یک نوع تک‏روی در آن است و شخص حاضر نیست با بندگان خدا همراه باشد. (اعمل صالحا ... فی عبادک الصالحین)
پیام‏ها:
1- یکی از اصول و شرایط رهبری و مدیریّت، سعه‏ی صدر است. حضرت سلیمان جمله‏ی «لایشعرون» را آن هم از مورچه‏ای می‏شنود، ولی به روی خود نمی‏آورد و لبخند می‏زند. (فتبسّم)
2- انتقاد وحرف حقّ را از هر کس بشنوید و از آن استقبال کنید. (سلیمان سخن مورچه را پسندید) (فتبسّم) انتقادپذیری، یک ارزش است.
3- خداوند اولیای خود را تحت تربیت مخصوص خود قرار می‏دهد. (و هم لایشعرون - فتبسّم) خداوند، سلیمان را با آن مقام و سلطنتش گرفتار حرف یک مورچه می‏کند تا بدین وسیله در وجود او تعادل برقرار کند.
4- زمانی باید شاد و خندان باشیم که حتّی مورچه‏ها به عدالت ما امیدوار باشند. (و هم لایشعرون - فتبسّم)
5 - خنده‏ی انبیا، تبسّم است نه قهقهه. سلیمان در حالی که خنده‏اش گرفته بود، تبسّم کرد. (فتبسّم ضاحکا)
6- سلیمان سخنان مورچه را فهمید و به زیردستان خود توجّه کرد. (من قولها)
7- دعا، مخصوص هنگام اضطرار نیست؛ انبیا در اوج عظمت و قدرت دعا می‏کردند. (ربّ)
8 - توفیق شکرگزاری را از خدا بخواهیم. (ربّ اوزعنی أن اشکر)
9- انسان در برابر نعمت‏هایی که تاکنون به او رسیده باید شکر کند و در برابر مسئولیّت آینده باید به فکر عمل صالح و جلب رضای خدا و ملحق شدن به نیکان باشد. (اشکر - اعمل صالحا ...)
10- فرزندان، هم باید در مقابل نعمت‏هایی که خداوند به آنان داده شکر کنند و هم در مقابل نعمت‏هایی که به والدین آنان داده است. (علیّ و علی والدیّ)
11- شکر خدا تنها با زبان نیست، عمل صالح و استفاده‏ی صحیح از نعمت‏ها نیز شکر الهی است. (اشکر... اعمل صالحا)
12- سلیمان با آن که لشکریان فراوان و حاکمیّت قوی دارد و زبان حیوانات را نیز می‏داند، باز به فکر عمل صالح است نه به دنبال لذّت و توسعه‏ی قدرت و افتخار. (اعمل صالحا)
13- دعا وتلاش حاکمان باید برای انجام کار خوب باشد. (اعمل صالحا)
14- کار، به شرطی نیک است که خداپسند باشد. (صالحاً ترضاه)
15- کار نیکی ارزش دارد که رضای خدا را جلب کند، نه فقط رضای مردم را. (صالحاً ترضاه)
16- عالی‏ترین مقصد در حکومت صالحان، رضای خداست. (ترضاه)
17- انبیا نیز به امداد الهی نیاز دارند. (اوزعنی... ادخلنی)
18- زندگی در جامعه صالح ارزش است، نه زندگی در میان مردم ناصالح، آن هم به خاطر رفاه یا درآمد و لذّت. (ادخلنی... فی عبادک الصالحین)
19- برخورداری از امکانات، و قدرت امروز خود را نشانه‏ی رسیدن به رحمت الهی ندانید و برای رشد و تعالی خود دعا کنید. (و ادخلنی)
20- امکانات انسان، نتیجه‏ی کار او نیست بلکه از رحمت الهی سرچشمه می‏گیرد. (برحمتک)
21- هر کس، در هر شرایطی باید به رحمت الهی متوسّل شود، حتّی پیامبران.(برحمتک)
22- تکروی، ممنوع. (و ادخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین)