در ادامة آیه قبل میفرماید: «فَاِمّا یَأتِیَنَّكُمْ مِنّی هُدیً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یُضِّلُ وَ لایَشْقی»؛(204) علامهطباطبایی(ره) میفرمایند:
« فَاِمّا یَأتِیَنَّكُمْ؛ عبارت است از: فَاِنْ یَأتِكُمْ + ما و نون تأكید.
«از اینجا زندگی زمینی شروع شد و تشریع معنی پیدا میكند و لذا خداوند فرمود: همگی از بهشت خارج شوید، بعضی از شما دشمن بعضی دیگر هستید، كه البته این دشمنیِ اهل زمین به خاطر اختلافی است كه در طبیعت آنها هست، سپس فرمود: اگر از طرف من هدایتی برای شما آمد و حتماً هم خواهد آمد، پس هر كس هدایتم را پیروی كند، نه در طریقة خود گمراه و نه در رسیدن به نتیجهای كه در عاقبت امرش هست، شقی خواهد شد، چه در دنیا و چه در آخرت، زیرا هدایت الهی، دین فطریای است كه خدایتعالی به زبان انبیاءاش به سوی آن دعوت فرموده، و دین فطری عبارت است از مجموع اعتقادات و اعمالی كه فطرت آدمی آن را اقتضاء میكند و جهازاتی كه خلقتش بدان مجهز است و به سوی آن دعوت مینماید، و معلوم است كه سعادت هر چیزی، رسیدن به اهدافی است كه خلقتش و جهازاتش تقاضای آن را دارد و به غیر از آن، سعادتی دیگر ندارد».
خداوند میفرماید: حالا كه روی زمین آمدید و هدایت من هم برای شما آمد، برای اینكه از این دشمنیها نجات پیدا كنید و مقامتان، مقام بهشت شود، هدایت و شریعتی را كه برایتان میفرستم پیروی كنید: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ» هركس هدایت مرا روی زمین بپذیرد، كه همان پیام نهی از شجره بود در بهشت برزخی كه حالا به صورت وحی پیامبران جلوهگر شده است، هر كس هدایت مرا بپذیرد، گمراه و بدبخت نمیشود.
هدایت خدا همان چیزی است که روح و فطرت انسان می طلبد، و خدا آن را به او متذكّر میشود. میگوید: ای انسان! در نظام وجودِ تو، تقاضاهایی هست كه ممكن است از آنها غافل شوی، پیامبر برایت میفرستم كه متذكّر آنها باشد. مثلاً این درخت سیب وقتی كامل است كه سیب بدهد، حالا اگر در عین درخت سیب بودن، میوة دیگری بدهد در آن صورت درخت بدی است و میگویند سلولهایش سرطانی شده است، ولی اگر بهعنوان درخت سیب، سیب بدهد، درخت خوبی است. انسان اگر به اهداف خاصی برسد كه مناسب انسانیت اوست، برای او سعادت محسوب میشود. ولی اگر به اهداف دیگری برسد كه ربطی به انسانیت او نداشته باشد، برای او سعادت محسوب نمیشود. سعادت انسانِ خوب، همان چیزی نیست که برای یک گوسفند سعادت محسوب میشود. یك گاو نجیبِ خوب صفاتی دارد كه اگر همین صفات را انسان داشته باشد، یك انسان بدِ بیتربیت است، پس هدایت انسان یعنی آنچه جان انسان آمادة پذیرفتن آن است و سعادت او در گرو آن است و فقط در آن حالت افكار و حركات انسان هماهنگ با وجودش میشود، و پیامبران برای همین مقصد آمدند.
باز به جملة علامه(ره) عنایت بفرمایید كه می گویند: «هدایتِ فطری عبارت است از دعوت انسان به سوی آنچه جهازات خلقت انسان تقاضای آن را دارد و به غیر آن، سعادتی دیگر ندارد.»