تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

رابطة نفس امّاره با شیطان

می‌فرماید: «كار شیطان حق ‌نشان‌دادنِ باطل، و واقعی نشان‌دادنِ سراب است.»
هر نفس امّاره‌ای همین‌طور است؛ منتها این نفس، به كمك نورِ عقل، در جان انسان میدان پیدا نمی‌كند ولی وقتی كه نفس رشد كند و مانع تأثیر نور عقل گردد، بدون هیچ مانعی چیزهایی كه نیست را هست می‌گیرد. بعضی خیلی برایشان مهم است كه مردم شهرشان بگویند این آدم مهمّی است. مثلاً وقتی یك میلیون آدم احساساتی برای کسی دست می‌زنند، هر دو كیف می‌كنند، ولی اگر شما از حالت وَهمی این آدم‌ها برتر باشید، طوری که نه طالب کف‌زدنِ مردم هستی، و نه مایل هستی برای كسی كف بزنی‌. می‌بینی آن آدم، بی‌خودْ مغرور است كه برایش كف می‌زنند، چون این‌ها كه كف می‌زنند و بعد می‌روند دنبال كارشان و این كف‌ها مثل كف روی آب می‌شود. امّا اگر كسی نفسش توسط شیطان تقویت شود، جدّی‌ترین چیز را در زندگی، این می‌داند كه برایش كف می‌زنند و جدّی‌تر از آن این را می‌داند كه محكم‌تر برای او كف بزنند، یعنی واقعاً «هیچی» برایش چیز می‌شود و این كار شیطان است. وقتی انسان در جنبة نفسانی خود مستقر است، شیطان می‌آید همان بُعد «وَهمی» این انسان را تقویت می‌كند، البته اگر انسان جنبة نفسانی خود را تقویت نكند و برعكس جنبة عقلانی خود را رشد دهد، موضوع برعكس می‌شود و باطل بودن باطل‌ها برایش روشن می‌گردد.
إن‌‌شاء‌الله به لطف و كرم خدا اگر چشم دل باز شود، غیر خدا، همه‌‌ و همه هیچ است هیچ، هر چه هست جمال حق است در جلوة اسماء الهی و جدّی‌ترین واقعیات، انوار سبحان‌اللهیِ پروردگار و كبریایی اوست، در آن صورت وقتی در نماز، در محضر حق قرار می‌گیرد واقعی‌ترین موقعیت‌های هستی، خود را می‌یابید و در طرف مقابل، به اندازه‌ای كه غیر خدا را چیز به حساب آورید، بدانید كه با شیطان هم‌خانه هستید. نمی‌خواهم مأیوس شوید، ولی جنس نفس امّاره این است كه ما را وارد چنین زندگی سرابی می‌كند و اگر به آن اجازه دهیم حضور و تأثیر شیطان را تقویت می‌كند و تمام زندگی ما را وارد چنین سرابی می‌نماید و دروغ‌ترین دروغ‌ها را راست‌ترین راست‌ها می‌نمایاند، ولی اگر از اوّل بنای ما این باشد كه نفس امّاره برنامه‌ریز و میدان‌دار زندگی‌ ما نباشد و حكم عقل و شرع را بر زندگی حاكم كنیم، آرام‌آرام وارد واقعیات عالم می‌شویم. شما دقّت كنید به افرادی كه وقتی می‌خواهند بیرون بروند به خودشان خیلی ور می‌روند - البته آن آراستگی كه وظیفه است باید باشد، جنبة افراطی آن منظور است - مدّت‌ها به خودش ور می‌رود تا وقتی از خانه بیرون می‌آید همه به او نگاه كنند، این آدم سراب را واقعیت گرفته است، آن هم واقعیتی بسیار جدّی، به‌طوری كه مدّت‌ها برای آن سرمایه‌گذاری كرده است.
ملاصدرا(ره) در رابطه با توانایی شیطان می‌فرماید:
«او از جّن است و گفته شده كار جن بیشتر ایجاد خیال و تمثیل و نقشِ بی‌حقیقت است، همچنین كار ابلیس تزویر و زینت‌دادن چیزهایی است كه حقیقت ندارد. آری؛ در راستای زینت‌دادن چیزهایی که حقیقت ندارند، قرآن می‌فرماید: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ اِلاّ غُرُوراً»؛(282) شیطان آن‌هایی را که زمینة تجلی نور عقل را مسدود کردند، وعدة بسیار دهد و آرزومند و امیدوار كند و نوید شیطان چیزی جز غرور و فریب خلق نیست».
وقتی متوجّه شدیم شیطان از جنس جنّ است و كار جنّ بیشتر ایجاد خیال و تمثیل و ایجاد نقش بی‌حقیقت است، می‌فهمیم كه چرا ابلیس این‌قدر به خود امیدوار بود كه می‌تواند انسان‌ها را گمراه كند، چون وقتی امید داشت می‌تواند در انسان‌ها ایجاد خیال و صورت‌های بی‌حقیقت نماید و آن‌ها را از بی‌حقیقت‌بودنشان غافل كند، عملاً گمراهی خود را به راحتی عملی كرده است و از طرفی با ایجاد این صورت‌های بی‌حقیقت وعدة دروغ می‌دهد و انسان‌ها هم با آن تصوراتی كه شیطان برایشان ایجاد كرده است، آن وعده‌ها را واقعی می‌پندارند و لذا به دنبال او راه می‌افتند. گاهی تعجب می‌كنیم كه چرا مردم نمی‌فهمند كه این وعدة دروغ است. شما ممكن است خودتان هم تعجب كنید كه طرف گاهی وعدة دروغ می‌دهد ولی راحت مردم می‌پذیرند، چون تصوّر رسیدن به این وعده كه از طریق شیطان ایجاد شده، این‌قدر برای این‌ها شیرین است كه دیگر به احتمال نرسیدن به این وعده‌ها فكر نمی‌كند و همان صورتی را که شیطان در خیال او ایجاد کرده است به عنوان واقعیتِ بیرونی می‌پندارد. مثلاً برای این‌كه بچّه‌مان را تشویق كنیم درس بخواند، به نحو جدّی بگوییم كه؛ «می‌خواهیم تابستان برای تو یك هواپیما كرایه كنیم و تو را با دوستانت برای تفریح به شمال كشور بفرستیم». این‌ تصور به‌قدری برای او شیرین است كه فكر نمی‌كند پدرش نمی‌‌تواند هواپیما كرایه كند. جنس نفس این است كه صُور «وَهمی» را حقیقت می‌پندارد. باید كاری كرد كه به كمك عقل، قدرت وهَم ضعیف شود. چنانچه كارهای ما عامل ضعیف‌كردن وَهم نبود، اگر صد هزار فعالیت فرهنگی از این نوعی كه مطرح است را انجام دهیم تا جلوی تهاجم فرهنگی را بگیریم، ولی جنبه‌های نفسانی را به كمك رشد جنبة عقلانی ضعیف نكنیم، هیچ نتیجه‌ای نخواهیم گرفت. چون مقابل شیطان، عقل قدسی است، اگر آن عقل، تقویت نشود، شیطان با ایجاد صورت‌های بی‌حقیقت «یَعِدُهُمْ»؛ وعده می‌دهد و آرزوسازی می‌كند. كسی می‌فهمد این‌ وعده‌ها دروغ است كه شیطانی نیست و جنبة نفسانی خود را كنترل نموده و لذا زود تحریك نمی‌شود.
كار شیطان این است كه وعده‌های دروغ می‌دهد و آرزوهای باطل را كه خودش آفریده است، وسیلة لذّت‌بردن افرادِ تحت تأثیرش قرار می‌دهد، در نتیجه انسان به صِرف تصور آن وعده‌ها مسرور می‌شود و از آن لذّت می‌برد، برای نوجوان، تصوّر سوار هواپیما‌شدن همراه با رفقا لذّت‌بخش است و همچنان با آن تصور خوش خواهد بود، بدون این‌كه فكر كند این تصورات هیچ واقعیتی ندارد، آن‌قدر با وَهم خود و از حضور صورت خیالی سوار هواپیماشدن با دوستان، كیف می‌كند كه به عقل میدان نظردادن نمی‌دهد تا واقعی‌نبودن آن را گوشزد كند. این است معنی این‌كه ملاصدرا(ره) می‌فرماید:
«خلاصه شیطان وعده نمی‌دهد مگر وعده‌های دروغ، كه به صورت راست نمایان می‌گردد. شیطان امور دنیایی و پست را باغی پر از حقیقت می‌‌نمایاند».
چون حقیقت شیطان همین است. كارش غیر از حقیقتش نیست. خودش را می‌چسباند به روح و روح را از حقیقت شیطانی متأثر می كند و همچنان‌كه خودش با خیالات لذّت می‌برد و عمر خود را با همین خیالات دروغین تباه می‌كند، انسان را هم در همین خیالات و لذّات دروغین گرفتار می‌نماید.
«و كارش ایجاد بی‌خبری و فراموش نمودن امور آخرت است».
شاید ضربه‌ای مهلك‌تر از این نباشد كه انسان از واقعی‌ترین و جدّی‌ترین بُعد حیاتش كه همان ابدیت انسان است، غافل شود و شیطان با وعده‌های دروغ و آرزوهای وَهمی، انسان را به چنین مهلكه‌ای می‌اندازد، لذا نفس انسان از این وعده‌های شیطانی لذّت می‌برد، مگر این‌كه جان خود را با عقل و شرع روشن كند و بیش از آن‌كه با وعده‌های شیطانی مأنوس باشد، با حقایق غیبی و معنوی مرتبط گردد. می‌فرماید:
«دوستان شیطان كسانی‌اند كه از یاد خدا و ملكوت او روی گردانند و لذا قرآن در مورد آن‌ها می‌فرماید: به جهت تکذیب آیات الهی و استکبار در مقابل حق؛ «لا تُفَتَّحُ لَهُمْ اَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ»؛(283) نه درهای آسمان غیب و معنویت برای آن‌ها گشوده می‌شود و نه با این شرایطی كه دارند وارد بهشت می‌گردند».
یعنی این‌هایی كه گرفتار لذائذ وَهمی و آرزوهای دروغین شیطانی می‌شوند، جهت جانشان از نظرکردن به عالم بالا بسته می‌شود و در نتیجه از عالم غیب هیچ استفاده‌ای نمی‌كنند و هیچ نوری نخواهند گرفت. جنس شیطان رجیم است و خداوند درهای آسمان را به روی قلبش بسته است و شیطان عیناً همان حالت را به دوستان خود سرایت می‌دهد. علم شیطانی؛ علمی است كه راه‌های آسمان را به روی انسان می‌بندد. به عنوان مثال وقتی یک دانشجو فیزیولوژی می‌خواند، ولی این علم نمی‌تواند او را به عالم قدس وصل كند. در نتیجه نمی‌تواند با یك نگاه عمیق و حكیمانه، عالم ماده را غرق در عالم غیب ببیند. به همین جهت هم‌اكنون نظام آموزشی جهان بشری پر از بحران است، چون به عالم قدس وصل نیست و راهی را نمی‌رود كه خداوند درهای آسمانِ غیب را به سوی عالمان این علوم بگشاید، چراكه:
مرغی كه خبر ندارد از آب زلال

منقار در آب شور دارد همه حال

نمی‌دانند علمی كه وسیلة گشوده‌شدن راه‌های غیب است یعنی چه. شیاطین از طریق آرزوهای دروغین و لذّات سرابی، زندگی‌ای به ما می‌دهند كه درِ آسمان و حقایق غیبی به روی ما بسته می‌شود و لذا انسان نمی‌تواند عالم محسوس را به عالم معقول ربط بدهد. اگر هم تفسیری از قرآن می‌خواند در صرف ‌و نحو آن غور می‌كند، كه این كلمه مبتداء است یا خبر! پس هر علمی كه وسیلة اتصال ما به آسمان نشود، شیطانی است. این آیه به شما ملاك می‌دهد. این كه می‌فرماید: وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّة»؛ نه این‌كه بعداً آن‌ها را به بهشت نمی‌برند، بلكه منظور این نیز هست که همین الآن وارد بهشت معنوی نمی‌شوند و شرایط حضور و بقاء در ارتباط با عالم غیب را ندارند.