ملاصدرا(ره) در ششمین نكتة میفرماید:
«پیامبر خدا(ص) فرمودند: قلب انسان در معرض دوگذر است، كه در واقع یكی همان الهام بوده و دیگری وسوسه، هرگاه انسان میل به نیكی و اعتقاد به خداوند را در خود احساس كرد، بداند چنین الهامی از جانب فرشتة الهی است و خدای را شكر كند و تلاش كند با عمل به كارهای خیر این الهام را برای خود حفظ نماید و تكامل بخشد تا از الهامات برتری برخوردار شود، و اگر كسی در خود حرص و ترس از فقر و میل به بدی و میل به انكار حق، احساس كرد، بداند در معرض وسوسة شیطان است و باید از شرّ او به خدا پناه ببرد تا با عقاید صحیح و اعمال صالح آن وسوسه را از خود بیرون كند، زیراكه خداوند در قرآن میفرماید: «اَلشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ یَاْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ»؛(210) شیطان شما را از فقر میترساند و به زشتیها دستور میدهد. و با توجّه قلب به سوی خدا، انسان از حیلههای او میرهد، زیرا «وَاللهُ واسِعٌ عَلیم» است و اصلاً منشأ رحمت و علم و نعمت او است».
در رابطه با موضوع فوق؛ سه نکته نباید فراموش شود: اوّلاً: با دقّت كامل، حالات قلبی و روحی خود را وارسی و تفسیر كنیم كه در راه سلوك این نوع وارسی ها بسیار مهم است. از خود بپرسیم چرا من امروز به این مسجد آمدم؟! یا چرا میل پیدا كردم این كتاب را بخوانم؟! توجّه داشته باشیم كه این میلها، مبادی و ركن دارند، پس اوّل باید میلهای خود را بشناسیم و وارسی كنیم كه ملكی است یا شیطانی. اگر میل، میلی است كه نیكیها را در ما تقویت میكند و بر قلب ما نیكیها را میوزاند، متوجّه باشیم لطفی است از طرف خدا و باید نسبت به آن خدا را شكر كرد و در آن لطف، خدا را دید. یكوقت به جلسة تفسیر قرآن میروی، ولی برای استعلاء و تكبّر، این همان عمل به وسوسة شیطان است كه به تبعِ آن هزاران مشكل برای خود و دیگران به بار میآوری، امّا اگر دیدی یك میل باطنیِ آرامشبخش در تو وزیدن گرفته و موجب كشف حقایق در قلب تو میشود، معلوم است كه این الهام مَلَك است. حالا كه فهمیدیم آنچه در ما وزیدن گرفته الهام ملكی است، باید آن را با شكر پاس بداریم، كه خدایا! متوجّه هستیم این از طرف توست، همین كه متوجّه شدی از طرف خداست، عملاً از طریق آن الهام و این شكر، راه ارتباط بیشتر با خدا در شما فراهم میشود. ثانیاً: با دقّت و وارسی حالات قلبی و روحی و توجّه به الهام بودن آنها، انسان از حالت انانیّت خارج میشود و عملاً نقش اصلی الهام که همان رشد تواضع و بندگی است محقّق میشود و موجب انکشاف های معنوی می گردد. ثالثاً: دقّت و وارسی حالات قلبی و توجّه به الهام بودن آنها و شكر به جهت آن الهام، همهو همه مقدّمه میشود كه الهام برتری بیاید و در دریافت الهامات برتر پشت کار لازم را پیشة خود کنیم.
عكس الهام، وسوسه است، حال اگر میل به بدیها در تو ایجاد شد، باید به خدا پناه ببری و بدون تندادن به آن وسوسهها و بدون مأیوسشدن از آمدن رحمت الهی منتظر ضعیفشدن وسوسه و جایگزینی نفحات رحمانی باش. آن كسی كه نمیتواند حالات روحی خود را تفسیر كند، هنوز در راه انسانی قدم برنداشته است. اگر انسان بتواند احوالات خود را تفسیر كند و ببیند به چه معنا حالاتی مثل حرص، ترس از فقر، استعلاء، عجله و امثال آن در او هست، و بر اساس همان دقتی که باید در حالات روحی خود داشته باشد، طمأنینه و آرامش لازم را در خود ندید، باید متوجّه باشد كه این احوالات كار شیطان است، حالا باید به خدا پناه ببرد و خود را جهت دفع آن وساوس آماده نماید و برای این کار یك راه بیشتر وجود ندارد و آن تحقّق قولی و قلبیِ «اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشََّیْطانِ الرَّجیم» در زندگی است. واقعاً باید به خدا پناه ببرید كه این پناهبردن به خدا بحثهای مفصلی دارد. برسید به اینجا كه خدا همة رحمت است و خودش گفته است كه از شیطان به من پناه ببر و حالا هم كه حس میكنی كه شیطان دارد تو را وسوسه میكند، و به تو القاء میکند که تو شایستگی گرفتن رحمت الهی را نداری، باید به خدا پناه ببری، و اگر با تمام وجود ذلّت خود را دیدی و پناهبرندة صادقی شدی، حضرت رب، «سَمیعٌ عَلیم» است و شما را پناه میدهد. خود حضرت حق به ما دستور دادهاند هر گاه شیطان تو را تحریك كرد، پس به خدا پناه ببر، و او به تقاضای پناهندگیات توجّه میكند. فرمود: «وَإِمَّا یَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»(211) و در آیه بعد میفرماید: آنهایی كه اهل تقوایند و حالات شیطانی خود را میشناسند، همین كه شیطانی در اطراف قلبشان به چرخش میآید تا راهی برای ورود بیابد، بهخوبی متوجّه میشوند و لذا برای دفع آن به خدا پناه میبرند،«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»(212) و داشتن چنین توانایی با یک برنامهریزی و شناخت قاعدههای عمل ممکن است، عمده آن است که با آمدن وسوسة شیطان فکر نکنیم دیگر کار تمام است، بلکه امیدواری از خود نشان دهیم، یکمرتبه میبینید آن حالت غضب و بدبینی و یأس جای خود را به محبت و خوشبینی و امیدواری داد و میفهمید که خداوند انوار خود را از طریق الهامات ملائکه به قلب شما رساند. البته با تجربههای ممتد قواعد به دستتان میآید.
در رابطه با نقش شیطان در قلب به آیهای که قبلاً نیز طرح شد توجه بفرمایید؛ خداوند میفرماید: «اَلشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ...»؛(213) یعنی ای مؤمنان! شیطان شما را از فقر میترساند و به فحشاء تشویق میكند. چنانچه ملاحظه میكنید خداوند میخواهد كه ما بتوانیم احوالات قلبیمان را با امثال این آیه تفسیر كنیم. طبق این آیه اگر در انجام وظایف دینی و از جمله انفاقكردن، ترسیدید كه فقیر شوید و از اهل دنیا عقب بیفتید، بدانید شیطان كارش را شروع كرده است. میگویید نكند كه ما فقیر شویم! در صورتی كه خداوند بارها فرموده است رزقتان دست من است، آبروی مؤمن در حصار و حریم خداست، هیچوقت كسی نمیتواند آبروی مؤمن را بریزد. اگر باز هم میترسی آبرویت را ببرند، در حالی كه خدا فرموده است «إنَّ اللهَ یدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا»(214) خداوند مدافع آنهایی است که ایمان میورزند! پس بدان شیطان دارد این ترس را القاء میكند و لذا با وسوسههای شیطان، از ترس از بین رفتن آبرو، كارهایی را انجام میدهی كه در اثر آنها بیآبرو میشوی؛ و این امر به اسرافها و فحشاهایی كه شیطان القاء میكند همه و همه انسان را از مرزهای متعادل زندگی خارج میكند. باید احوالات نفس را همواره بازبینی کرد و با اعتماد به رحمت پروردگار مواظب بود قلب تحت تأثیر وسوسههای شیطان قرار نگیرد و اگر هم در درون نفس خود وسوسه یافت با توکل به خدا و بدون هیچ توجیهی محکم به آن پشت پا بزند تا راه ورود الهام ملک در قلب او شروع شود و به روی او بهشتها گشوده گردد.