علامه طباطبایی(ره) میفرمایند:
«شیطان به معنی شریر است و شامل جن و انس میشود، ولی در آیه فوق منظور همان اولین شخص است كه منشأ همة گمراهیهاست كه نام شخصی او «ابلیس» است و نهایتاً هم كار شیطان صرفاً دعوت و پیشنهاد است و خداوند او را بر ما مسلّط نكرد بلكه انسان است كه با زودباوری خود، شیطانِ دعوتكنندة به بدیها را بر نفس خود تسلّط میدهد و دل خود را ملك او میكند و لذا نباید انسان كاسة گمراهی خود را بر سر دیگری بشكند، زیرا انسان به اعمال خود مسلّط است و پاداش و كیفر عمل هم مربوط به خود انسان است».
ملاحظه میفرمایید كه آیه میفرماید: شیطان در قیامت میگوید: «خدا به شما وعده حق داد» پس بدیها را به خود نسبت بدهید و خوبیها را به حق، ولی عموماً مردم در اثر تحریكات شیطان عكس آن عمل میكنند و بدیها را به غیر نسبت میدهند و خودشان را خوب و بیعیب میدانند، روحیة اهل دنیا اینطوری است. اهل دنیا در قیامت بر اساس همین روحیهشان به شیطان میگویند: تو ما را گمراه كردی؛ شیطان میگوید: آخر مگر اینطور نبود كه خداوند وعدة حق به شما داد و من وعدة باطل، و شما خودتان وعدههای مرا پذیرفتید در حالی كه من شما را مجبور به اطاعت از خودم نكردم: «ما كانَ لی عَلَیْكُمْ مِنْ سُلْطان» من هیچ تسلطی بر شما نداشتم، مگر اینكه در مقابل پیشنهادات خدا توسط انبیاء، من هم پیشنهادهایی به شما كردم، و لذا وسوسة من «اختیار» را از شما نگرفت. مشكل؛ خود شما بودید كه در مقابل این دو دعوت، «فَاسْتَجَبْتُمْ لی» پیشنهاد مرا پیروی كردید و حالا هم: «فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا اَنْفُسَكُم» مرا ملامت نكنید، خودتان را ملامت كنید، چون ریشه پذیرش وسوسههای من در خود شماست. بعد هم میگوید: «ما اَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما اَنْتُُمْ بِمُصْرِخی»؛ حالا هم بیخود شلوغ نكنید، چون نه من میتوانم به داد شما برسم و نه شما میتوانید به داد من برسید، هر كدام خودمان سرنوشت بدی برای خود رقم زدیم و این سرنوشت عین شخصیت ما است و تغییرناپذیر است، و بعد ادامه میدهد كه: «اِنّی كَفَرْتُ بِما اَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْل»؛ من به این شركی كه در طول زندگی بدان مبادرت كردید، هم كافر بودم و هم كافر هستم. شما مرا ربّ گرفتید و فكر كردید غیر خداوند میتواند ربّ شما باشد و من هم به این گرایش شما دامن زدم با اینكه میدانستم دارم شما را اغفال میكنم و من بهواقع ربّ حقیقی شما نیستم و شما هم به جای تذکرات انبیاء از اغفالهای من خوشتان میآمد. «اِنَّ الظّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ» ظالمین در عذاب دردناك و عمیقی هستند، چون جان آنها جهتگیری بهسوی ربّ خود را گم كرد و بندگی خدا را كه اصل همه آرامشها بود از دست داد و این عذاب الیم، صورت همان جدا شدن از آرامش بندگی است كه در دنیا میتوانستند نصیب خود كنند.
همانطور كه طراوت و آرامش بندگی و توجّه به ربّالعالمین، در بهشت ظهور میكند و صورتهای بهشتی همه بسته به تحقّق آن آرامش است، دوری از بندگی و اضطراب و حرصِ به جهت از دستدادن توجّه به ربّالعالمین در جهنّم ظهور كامل میكند و صورتهای عذابهای جهنّمی وابسته به تحقّق آن اضطرابها و حرصها است.