ملاصدرا(ره) در مورد حقیقت شیطان میفرماید:
«حقیقت شیطان جوهری است نفسانی كه به شر و بدی عمل میكند و ریشة اندیشههای غلط و اعمال فاسد است، همچنانكه منشأ وسوسه و نیرنگ است. كارش حق نشاندادن باطل و واقعی نشاندادن سراب است، زیرا از جنّ است و گفته شده كار جنّ، بیشتر ایجاد خیال و تمثیل و بهوجودآوردن نقشِ بیحقیقت است، همچنانكه كار ابلیس تزویر و آراستن و زینتدادن چیزهایی است كه حقیقت ندارد و قرآن در توصیف او میفرماید: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمْ الشَّیْطانُ اِلاّ غُرُوراً»؛(280) كار شیطان این است كه وعدههای دروغ میدهد و آرزوهای باطل را كه آفریدة خیال است و «وَهْم» از آن لذّت میبرد، ایجاد میكند، خلاصه شیطان وعده نمیدهد مگر وعدههای دروغی كه ظاهرش راست مینماید.
شیطان امور دنیایی و پست را باغی پر از حقیقت می نمایاند و كارش ایجاد بیخبری نسبت به امور آخرت است.
دوستان شیطان كسانیاند كه از یاد خدا و ملكوت او رویگردانند و مصداق این آیه هستند كه خداوند دربارهشان میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ كَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ...»؛(281) به جهت تکذیب آیات الهی و کبر و رویگردانی از آنها، نه درهای آسمان غیب و معنویت برایشان گشوده میشود و نه وارد بهشت میشوند».
عنایت داشته باشید كه حقیقت و عمل موجودات مجرّد دو تا نیست. مثل وجود آب و تری آب كه آب همان تری است، لذا همین كه آب در صحنه است، نقش آن كه همان تری باشد نیز در صحنه است. حقیقت و عمل شیطان هم دو امر متفاوت نیست، همینكه شیطان در جایی حاضر باشد، همان حقیقت شیطانی که همان عمل شیطان است در آنجا حاضر است و لذا ملاصدرا(ره) میگوید:
«حقیقت شیطان جوهری است نفسانی كه به شرّ و بدی عمل میكند و ریشة اندیشههای غلط و اعمال فاسد، خود شیطان است، همچنانكه منشأ وسوسه و نیرنگ است».
پس حقیقت شیطان، جوهری نفسانی است و از جنس نفس است و البته هماهنگ با نفس امّارة انسان عمل میکند و نه با عقل او، و كارش تقویت جنبههای نفسانی انسان است. آتش وقتی به چیزی بچسبد آن چیز را آتشین میكند. شیطان هم اگر بیاید به انسان بچسبد، امّاره به سوءبودن نفس امّاره انسان را شدیدتر میكند، و کششهای پست نفس را تشدید مینماید و در نتیجه شرایط جدیدی برای نفس پدید میآید که آن شرایط جدید خود، زمینة پذیرش هر چه بیشتر حیلههای عمیقتر شیطان میشود. انسانی كه نفسانی است و جنبههای نفسانیاش شخصیتش را اشغال كرده و خود را به جنبههای نفسانی خود نزدیك احساس میكند و نه به جنبههای عقلانیاش، این انسان زمینة پذیرش شیطان را به خوبی در خود دارد، و شیطان هم همین جنبة او را تقویت میكند.