تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

ریشة بصیرت در زندگی

ملاحظه كنید دو آیة کوتاهی است ولی خیلی حرف دارد. می‌فرماید: «وَ لَقَدْ مَكّنّاكُمْ فِی‌الاَرض»؛ یعنی قسمتی از تاریخ حیات شما استقرار در زمین است و ما شما را برای مدتی محدود در زمین قرار دادیم. خیلی چشم باز می‌خواهد كه انسان كل حیات را آن‌قدر گسترده و باز ببیند كه تمام زندگی زمینی با تمام طول و عرضش یك قسمت آن باشد. در قیامت كه إن‌شاء‌الله به خوبی و خوشی خواهیم رفت، آن‌وقت از ما می‌پرسند: «كَمْ لَبِثْـتُمْ فِی‌الْاَرْض»؛(79) چقدر در دنیا بودید؟ در آن‌جا که انسان‌ها به بصیرت کامل می‌رسند شما می‌گویید: «لَبِثْنَا یَوْماً اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»؛(80) یك روز، یا بعضی از یك روز. حالا باید مواظب بود این قسمت كوچك از یك زندگی ابدی جایش بیش از اندازه‌ای كه هست، لحاظ نشود. شنیده‌اید كه بعضی از افراد می‌گویند رفتیم نزد عارف بزرگی و سرّی به ما داد كه به كمك آن سرّ می‌توانیم از بسیاری از فتنه‌های دنیا نجات یابیم، خدا می‌داند اگر بروید نزد بزرگ‌ترین عارف دنیا كه بخواهد سرّی‌ترین سخن را به شما بگوید سخن خدا را می‌گوید كه «وَ لَقَدْ مَكّنّاكُمْ فِی‌الاَرض وَ جَعَلْنا لَكُمْ فیها مَعایِشَ، قَلیلاً ما تَشْكُروُن» شما را در زمین قرار دادیم تا زندگی كنید و تعداد كمی از شما درست از این زندگی استفاده می‌كنید. این آیه می‌خواهد بفرماید شما در این دنیا غریبه هستید. آری غریبه! غریبه در آن‌جایی كه غریبه است چه كار می‌كند؟ مسلّم غریبی می‌كند، اگر كسی به چنین مقامی رسید كه متوجه بود در این دنیا غریبه است به عنوان غریبه به همه چیز دنیا می‌نگرد، دیگر بود و نبود امكانات دنیایی ذهن او را مشغول نمی‌كند، با حوادث دنیا هم همین‌گونه برخورد می‌كند، محرومیت‌های آن هم به اندازه خود دنیا محرومیت است. اصلاً چیزی نیست كه اسم آن را بتوان محرومیت گذارد. شما در یك شهری كه به صورت غریبه بناست نصف روز بمانید، حالا اگر به جای كاخ در كوخ استراحت كردید، چقدر برایتان مشكل است؟ محرومیت‌های دنیایی از این هم كمتر است. ولی اگر از معنی زندگیِ دنیایی خود غافل شدیم و غریبه بودن خود را در این دنیا فراموش كردیم، چه می‌شود؟ ببینید چه می‌شود.
شما ببینید الآن در این زمانه كه اكثر مردم از معنی زندگی زمینی خود غافل‌اند، وقتی یك جوان شغل ندارد یا شغل مناسب ندارد، احساس می‌كند اصلاً دیگر بودن ندارد، هیچ چیزی برای خود قائل نیست. در حالی كه این یك نوع بیماری است، چون نمی‌تواند جای برخورداری از دنیا و یا محرومیت از دنیا را در كل زندگی خود معنی كند.
چو آن كرمی كه در پیله نهان است

زمین و آسمان او، همان است

انسان اگر معنی بودن در دنیا را درست نبیند، با برخورداری از دنیا مغرور می‌گردد، و با محرومیت از دنیا مأیوس می‌شود. در حالی كه با این نحوه تفكر نه آن داشتن‌ها به دردش خواهد خورد، و نه آن نداشتن‌ها برایش سودی خواهد داشت. ولی اگر با درست فهمیدن زندگی دنیایی بیدار می‌شد و می‌دید كه كل دنیا نسبت به حیات ابدی نصف روز و یا یك روز بیشتر نیست، داشتن‌ها و نداشتن‌ها او را به زحمت نمی‌انداخت. خدا می‌داند چه داشتن‌هایی است كه موجب ضررهای بزرگ‌تر شده، ولی مردم عكس این را می‌پندارند. به همین جهت در آخر آیه فرمود: «قَلیلاً ما تَـشْكُروُن» چقدر كم‌اند آن‌هایی كه بتوانند شكر این بودن موقت زمینی را درست اداء كنند. چون شكر یعنی «كشف مُنْعِم در نعمت»، یعنی نعمت‌دهنده را در نعمت، ببینیم كه بر اساس چه حكمت و مصلحتی ما را در این شرایط قرار داده است و این شرایط را به گونه‌ای كه او می‌خواهد مورد استفاده قرار دهیم.