تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

سوزم آن است كه ساز بیشتر با خدا داشته باشم

شما وقتی تقاضا می‌كنید كه خدایا مرا بنده‌تر كن، یعنی تقاضایتان این است كه خدایا! سوزم این است كه ساز بیشتر با تو داشته باشم. آیة 42 سورة حجر كه عرض شد، دستور‌العمل امنیّت از شیطان است: در ادامه می‌فرماید: «اِلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِین»؛ حضرت حق به شیطان می‌گویند: و تو بر كسانی می‌توانی احاطه پیدا كنی كه خودشان هدف خودشان را به اشتباه انتخاب كرده باشند؛ اوّل راه را عوضی گرفته و به اصطلاح گمراه شده‌ و جهت زندگی به سوی ربّ‌العالمین را رها كرده‌اند، سپس چنین انسان‌هایی از شیطان تأثیرپذیری دارند. این نكتة بسیار ارزشمند را حضرت حق به ما گوشزد كرد كه ای انسان‌ها! همة جذبه‌های شیطان به جهت غفلت شما از بندگی خدا است در حالی‌كه ‌همة مقصد و مقصود شما همین بندگی است، اصلاً رسیدن به ربّ‌العالمین هدف ما است، و در آن حالت، «بعدی» نمانده است، چرا كه خداوند، خودش هدف است، نه‌ این‌كه بندگی خدا و پذیرش حكم ربّ‌العالمین برای هدف دیگر باشد. یكی از آفاتی كه ممكن است در ذهن عزیزان پیش آید، این است كه بگویند بندگی كنیم برای چی؟! بعدش چی؟! گفت:
ملالی نیست ماهی را ز دریا

كه بی‌دریا خود او خرّم نباشد

ماهی فقط با آب زنده است؛ مگر می‌شود ماهی از آب خسته شود و به دنبال بعد از آب باشد، در آن صورت دیگر ماهی نیست. «هر كه او ماهی نباشد، جوید او پایان آب». وقتی انسان وارد معنی بندگی شد، بعد از بندگی را نمی‌خواهد. اصلاً همین بندگی برایش نهایت شعف است. گفت:
خنك‌آن‌قمار‌بازی‌كه‌بباخت‌هر‌چه‌بودش

و نماند هیچش الاّ هوس قمار دیگر

انسانی كه بندگی را شناخت، همواره در حفظ و رشد همین بندگی تلاش می‌كند، و برای بندگی‌اش، بعدی نمی‌خواهد. ما وقتی بر اساس عالَمِ بندگی داریم روی این آیه بحث می‌كنیم، همین را می‌خواهیم که در این عالَم باشیم، و همین‌طور خود را ادامه دهیم تا بمیریم؛ اصلاً زندگی همین بندگی است. به بقیّه كارها باید بگوییم بعد چی؟! به كاری كه مسیرش به سوی بندگی نیست، باید بگوییم كی تمام می‌شود چون بندگی قصّة ذات ما و ادامة خودمان است، بقیّة كارها ناخودِما است و بر ما سنگین است و راه ورود شیطان خواهد بود و عامل آن‌همه تعب و زحمت است.